سر خلا باسن لخت
آفتوبه
Friday, March 30, 2007
یکی از کلیشه های مرسوم دوران ما کلیشه گریزیه. من یکی که هم تو رختخواب به پارتنرم می گم دوست دارم هم اگر یه نفر که برام جذاب و سکسی باشه در اولین حضور دونفریمون در خونه، بهش پیشنهاد سکس می دم. کارهایی که همه پسرایی که اینکارارو کلیشه ای و در نتیجه مخالف سیاست دن ژوانیشون می دونن، نمی کنن؛
پ ن: من تو این مطلب قازوراتو که حتی سیاستهای دن ژوانی رو نمی دونن که کم هم نیستن، قلم گرفتم.
وقتی یه مرد حزب اللهی و زن چادریشو تو یه مکان عمومی می بینم، حس می کنم داره اینو داد می زنه:
"زنیو که تو نمی تونی حتی یه تار موشو ببینی، من شبا تو کُسش می زنم..."
Wednesday, March 28, 2007
سخنگوی دولت اعلام کرده که با ملوانان بازداشت شده انگلیسی با اخلاق انسانی و اسلامی رفتار می شود. در بین این بندگان خدا یه ملوان زن به نسبت زیبا هم هست که من یکی در کل مشکوک به اصل انسان بودن و نگران رفتار اسلامی دوستانم. چون فک کنم هرجور نگاه کنی تعریف کنیز شامل حال اون بیچاره می شه.
Monday, March 26, 2007
جهت آموزش و ترقیب خرسهای پاندا در تایلند برای آنها فیلمهای سکس همنوعانشان را نمایش می دهند.
بازم دوستان فمینیست در مذمت فیلمهای پرنو بیانیه صادر کنن. بابا چیه بدبختی این جماعت دپرس دول آویزون و کس پژمرده از پانداها کمتره که نیاز به فیلم پرنو برای ترقیب شدن به فعالیت مثبت جنسی نداشته باش؟ تازه مثل پاندا نمی شه انگیزه مقابله با انقراض نسل رو برای آدم با 6 میلیارد جمعیت رو به افزایش متصور بود...
Friday, March 23, 2007
دیروز یه مستند نشون می داد درباره لاک پشتها. دوتا لاک پشت نر داشتن سر ماده با هم کشتی می گرفتن. بالاخره یکی رقیبو برگردوند و رفت سراغ مادهه که یه قدم اونورتر منتظر معلوم شدن برنده به صحنه نزاع خیره شده بود و لاک پشت نر برنده از کول جفتش به نیت خاک توسری بالا رفت...
فک نکنم بیچاره تر از لاک پشت نر بازنده وجود داشته باشه. حتی نمی تونست در بره و از دیدن سکس یه نره غول دیگه با محبوبش اجتناب کنه...
پ ن: فک کنم عزیز سانسورچی تصوری از استیل داگی استایل(که در حیوانات محبوبیت زیادی داره) نداشت و فک می کرد لاک پشت مادهه یه رقیب مذکر دیگه است و بالارفتن لاک پشت نره از اون برای اجرای فن سالتو بارانداز ...
Thursday, March 22, 2007
واسم کمی عجیبه که چرا انقدر لب گرفتن در سفت شدن کیرم موثره... در حالتهایی این لب باعث شق شدنش می شه که حتی خوردنش هم نمی تونه آب از آب تکون بده. فک نکنم در طراحی طبیعی انسان اصولا چنین نقشی برای لب در نظر گرفته شده باشه؛ واسه همین حس می کنم این مساله بسیار غیر غریزی و در نتیجه دوست داشتنی است.
Wednesday, March 21, 2007
جوونتر که بودم همیشه وقتی کسی منو می چسبوند به رشتیا(بی غیرتی مورد ادعای بقیه) شاکی می شدم و از افتراق مازندران و گیلان داد سخن می دادم. اما اینروزا در سرزمینی که دو منطقه اش(ایلام و کرمانشاه) هر سال در اول شدن از نظر قتلهای ناموسی و خودسوزی زنان رقابت می کنن، افتخار می کنم با رشتیا که همیشه در رتبه آخر در این زمینه هان، یه کاسه شم...
"شانگ تسو به خواب دید که پروانه است. پروانه پروانه این سو به آن سو پرکشان. چو برخاست نی دانست که شانگ تسو است که خواب می دید پروانه است یا پروانه ای که اکنون خواب می بیند شانگ تسو است..."
من دیشب خواب دیدم گِی ام. بطور مشابه با این روایت چینی حالا نمی دونم اِستِرِیتی هستم که دیشب خواب می دیدم گِی ام یا گِیی هستَم که الان خواب می بینم اِستِرِیتم...
Monday, March 19, 2007
از این رذالت که به اسم تفویض اختیار و مدیریت نوین حقوق بگیرو بندازی به جون حقوق بگیر متنفرم. باز قبلنا صاحب سرمایه این دردسرو داشت که مجموعشو مدیریت کنه. اما الان یه مدیر(بازم یه حقوق بگیر دیگرو) استخدام می کنه و همه مسولیتارم به اسم پرو بال دادن می اندازه گردنش و به اونم این نوع عملکردو تلقین می کنه تا حقوق بگیرا خودشون طی یه پروسه هوشمندانه بیافتن به جون هم تا چرخای کار سرمایه دار گلابی بدون اینکه تو دلش آب تکون بخوره، بگرده. صد رحمت به مدیریت سنتی…
پ ن: فک نکنم بتونم با کار کردن علی الخصوص اینجا کنار بیام و بزودی شغل فعلیمو می ذارم می رم.
پ ن: به نظرم این داستان مدیریت نوین خیلی بوداره و اینجا و بقیه دنیا نمی شناسه.
تک دفاعی از رابطه با زن شوهر دار: رسیدن به خلوصی که حس مالکیت اختصاصی حتی اگرم بخواد نمی تونه لوثش کنه
Saturday, March 17, 2007
سکس رو علف هم حسی تو مایه های آنچه تو پست قبل بهش اشاره کردم، ایندفعه برای این طرف قضیه بوجود می آره. لحظاتی می شه که حس می کنی با موجودی سیال که همه سطح پوستتو فرا گرفته مشغول سکس ای. البته تو این قسمت آخر یعنی اطلاق فعل سکس به عملی که حس می کنی داری انجام می دی، اونم اگه بخوای با ذهنت در همون حال انجام کار توصیفش کنی، شکّه... البته من شخص خاص دیگه ای تو ذهنم نیست فقط حس می کنم با یک کلیت مشغول انجام یه کار لذت بخش و حیاتی ام و هیچ چیز در دنیا مهمتر از شرکت در این عمل وجود نداشته، نداره و نخواهد داشت...
Friday, March 16, 2007
تا حالا سکس در حالی که چشای شریک جنسیت با چشمند بسته شده رو تجربه کردی؟ احتمالا می دونی هدف این سبک سکس اکثرا اینه که طرفت با تصاویر افراد دیگری که به نظرش سکسی اند، ارگاسم بشه. معمولا آدما علاقه ندارن که نقش فردی که طرف مقابلش چشمانش را بسته ایفا کنند؛ دلیل این عدم تمایل اینه که در این عمل نوعی توازی با بازی کردن نقش دیلدو یا سوراخ حس می کنند.. اما من شخصا بطور غیر منتظره ای لذت بردم. اما دلیل حال کردن من که البته بعد از خود واقعه سعی کردم تفصیرش کنم: در این سکس تو در ذهن طرف تبدیل می شی به کلیت جنس مخالف؛ یه سمبل؛ همهء جنس مخالف؛ همه ای که معمولا نمی تونی حدس بزنی کی ان و حتی اگر بدونی کیان نمی دونی در هر لحظه کدومه؟و درنهایت تو در ذهن خودت که تحت تاثیر ذهنیت طرف مقابله، از خود بی خود می شی: استحاله یک شریک جنسی ساده به کلیتی از جنسیت برای طرف مقابل.
پ ن: یه پیشنهاد: هردو طرف سکس چشماشونو ببندن تا شرایط برابری برقرار شه و نشه بهش گفت خیانت یکطرفه. البته من اینو نمی پسندم چون فک می کنم آگاهی یه نیاز حیاتی برای رسیدن به لذت استحاله است(لااقل برای من اینجوره)
پ ن2: آگاهی از اینکه طرف مقابل با تصویر افرادی غیر توست، لازمه و اِلا اینکه تو فک کنی اون با تو مشغوله در حالی که نیست، به خاطر ریاش آزار دهنده است(البته طبعا این نظر منه).
پ ن3: فک کنم جلق زدن زیاد من در اینکه این حالتو اینجور ببینم، موثر بوده. یه چیزی تو مایه های همون نگاه خاصی که به کلیتی که در جلق با اون ارگاسم می شم، دارم.
فک کنم نویسنده این گفتگوی خیالی باید یه لیبرالیست باشه. چون ایندوتا تا تونستن به هم توپیدن بدون اینکه بتونن جواب انتقادای طرف مقابلو درست و حسابی بدن و اگه بخوای عقیده یکیشونو بکوبی راحت می تونی به حرفای طرف مقابل مراجعه کنی.
پ ن: از دگم ثنویت صفر و یکی چپ و راست دل خوشی ندارم. واسه همین از سه گانه عقیدتی آنارشیزم-سوسیالیزم-لیبرالیسم خوشم اومده.
پ ن2: عادلانه تره یکی چنین گفتگویی رو فرضا بین جان لاک و مارکس هم بنویسه تا واسه کوبیدن لیبرالیستا هم یه سری آتو بده دست ملت.
Thursday, March 15, 2007
مثل اینکه دیوید بکهام خسففباب در سفر قبلی اش به آمریکا شمه ای از توانایی هایی متفاوت با گذشته بروز داده. یعنی دیده حیفه دنیای هنر از وجودش محروم بمونه پس دستی به قلم برده و هنر نقاشی رو مورد التفات قرار داده. نقاشیهای جناب بکهام شدیدا مورد توجه جامعه هنری آمریکا قرار گرفته. حتی یکی از برجسته ترین هنرمندان دنیای غرب یعنی تام کروز خسففباب که سابقه درازش در شناخت هنر و ورزیدنش با بیشترین شدت و تا آخرین حد ممکن بر کسی پوشیده نیست، هم لب به تمجید از استعداد هنری ایشون گشوده. چه شود :-&
پ ن: من شخصا فک می کنم همنشینی با هنرمند شهیر دنیای موسیقی انگلستان خانم ویکتوریا آدامز سففباب هم در شکوفایی نبوغ نهفته جناب بکهام موثر بوده و سکس های فتیششان با هم قلیان استعداد بکهام را موجب شده.

دقت کردی شرمگاه برای آلت جنسی زن چه اسم گذاری نفرت انگیزیه؟ به نظر من پشت این اسم گذاری خیلی خیلی بیشتر از - فحش بودن "مادرجنده"- گند و کثاف خوابیده.

Monday, March 12, 2007
دیروز با دوستی بودم که از ژیژک باهام حرف زد. من شناختی ازش نداشتمو هنوزم ندارم؛ اما مساله ای که جالب بود بحثی بود که درباره جنسیت پیش اومد. دوستم جمله ای تو این مایه ها از ژیژک برام نقل کرد که "زن بدون مرد اصلا وجود نداره ( مدرن شده گزاره «زن از دنده مرد بوجود آمده» در ماجرای هبوط )". صداهایی آشنای همذات پنداریم با داستان آدم و حوا تو مغزم اومد. اما چطور می شه ذهنیت من فمینیستو با این حرف جمع کرد؟ جواب من اینه: زن و مرد هم اینجا اسطوره شدن و دیگه تفکیک جنسی بر اساس آلت (کیر دار و کس دار) نیست. یعنی حرف ژیژک رو اگر کلمه زن را اسطوره دویی و مرد را اسطوره تنهایی در نظر بگیریم، می شه تفسیر کرد. یعنی حتی می شه روی تفسیر داستان آدم و حوا با تعریف تفکیکشان نه بر اساس شکل آلت جنسی بلکه بر اساس دوگانه تنهایی و اشتراک کار کرد.
مرسومه پسرای فمینیست رو کس لیس خطاب کنن. حالا مقصود دقیقشون چیه زیاد مهم نیست؛ اما اون چیزی که مشخصه قصد تکریم طرف مقابلو ندارن. اما مساله از اینجا پیش می آد که اصولا کس لیسی ذاتا باید صفتی سخیف باشه که اطلاقش به یه نفر بشه توهین. اما چه چیزیو می شه سخیف دونست؟ آیا می شه عملیو که لذت بخشیش تنها از اونجاست که یه انسان دیگه لذت می بره رو به این راحتیا محکوم کرد؟ یا عملیو که اکثریت قریب به اتفاق انسانها(چه مرد چه زن در زمینه سکس اورال) توانایی و جنم انجامشو ندارن، تحقیر آمیز دونست؟ مگه از خود گذشتگی و کمیابی، در زمینه های دیگه ارزش نیست؟
پ ن: راستی من ادعای کس لیسیم نمی شه. البته در حد خودم اینکارو کردم ولی هرکی یه لگد به توپ زده که نمی شه فوتبالیست.
معمولا پسرا همه مدل سکسیو(اورال، انال و انواع استیل های واژینال) با پارتنرشون حق مسلم می دونن. استدلالیم می کنن که خوب طرف باید به خواسته های جنسیشون اگه دوسشون داره احترام بذاره. اما یه سوال: ایا خودتم حاضری؟ حاضری سکس اورال به پارتنرت بدی؟ بذار برم تا تهش: آیا حاضری پارتنر مونثت دیلدو فرو کنه تو کونت؟
جواب من مثبته یعنی اگر میلم به آزادی رفتار جنسی با پارتنرم چشم بسته بخواد رعایت شه، منم این حق رو به اون می دم. تازه این رو جزو رفتارای اخلاقی حداقلی می دونم: یعنی از نظر من لازمه همه رعایتش کنن. اخلاق حداقلی به نظر منم یه چیز تو مایه های همون"هرچه برخود نمی پسندی بر دیگران هم مپسند" (مخصوصا اینوری گفتمش چون فک می کنم اینجوری درس تره و نمی شه تفسیر چپ اندر قیچی ازش کرد) است.
پ ن: من صد در صد استریتم.
من اگه جای دخترا بودم، با دیدن شرت کالوین کِلِین حتی پشت ویترین مغازه، اِرِکت می شدم؛ بس که تنها استفاده اش برای پسرا مختص به رختخوابه.
پ ن: اگر فروشنده شرت هم بودم، در لحظه اومدن مشتری برای این مارک شرت، تو ذهنم به اندازه خریدار کاندوم اگه نسخه پیچ بودم، تصورات اروتیک بوجود می آمد.
Monday, March 05, 2007
مثال این طرفداری از حرکات انتحاری که در بین چپا مد شده رو می شه با طرفدارای رو به افزایش احمدی نژاد در دنیا مقایسه کرد. وقتی می بینی مردک خسففباب می ره ونزوئلا تو هر ده کوره ای مردم به طور گسترده با عکساش می آن استقبالش چه حالی می شی؟ مگه این نیست که شاکی می شی از این که اونا شیرش می کنن، کونشو ما می دیم؟ احتمال نمی دی ملت عراقم همین حس و حالو پیدا می کنن اگه تو رو تو کافه در حالی که سیگارمی کشی و تئوری واسه به گا رفتن اونا صادر می کنی، ببینن؟ راستی یکی از دوستان همیشه به عنوان مرجع به یه وبلاگ که نویسنده اش یه دختر عراقی است اشاره می کنه. من رای قطعی نمی دم اما واقعا با دیدن این همه وبلاگ داغون طرفدار احمدی نژاد، نمی شه به اینکه اینم چیزی تو این مایه ها باشه، شک کرد؟
پ ن: استدلالی مشابه درباره کاسترو هم می شه کرد.
پ ن2: درباره مقایسه این وبلاگ با وبلاگ مریم رجبی شدیدا اشتباه کردم. البته در نقدم به نوع استدلال و اشاره به مقصر بزرگتر، نظرم عوض نشده. به نظر مردم اگه مردم عراق قبل از جنگ خودشون با شعور و متمدن بودن (اونجور ه این دختر درباره گذشته حرف می زنه) کارشون به اینجور کشت و کشتار همدیگه نمی کشید. امریکا رو هم در حد 30-40% مقصر می دونم اما نه اینکه با این بهونه بپیچونی مسئولیت و تقصیر خودت و مردمتو در هر شرایطی... اما به هر حال این دلیل نمی شه من به سوتی خودم اعتراف نکنم و تشکر نکنم از اون دوست بابت دادن این لینکها.
Sunday, March 04, 2007
نمی دونم چی دوست دارم... اینکه همون جور آدمی باشی که می گی یا نه. فک کنم خیلی بستگی داره اصولا جنگی پیش بیاد یا نه
Friday, March 02, 2007
امروز تو یه رستوران نشسته بودیم. دو تا دختر روبرومون بودن. یکیشون رو به من بود اونیکی پشت به من. اونی که رو به من بود نگاه های عشوه آمیز و لوندی به روبروش می کرد. اگر قبلنا بود، شک نمی کردم داره پا می ده. اما با خوندن جستجو و دیدن واقعیات عملی تر... اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که که به احتمال زیاد همجنس گران... نمی دونم چی درسته ولی به هر حال به خیلی از موارد اعتماد به نفس بر انگیز در گذشتم شک کردم و خیلی از موارد مشابه در آیندم دیگه حالی بهم نخواهد داد. و نمی دونم پروست و واقعیاتو نفرین کنم یا ازشون صمیمانه تشکر کنم؟
دیدیم که از جنده به عنوان فحش و توهین استفاده می شه. اما مساله اینه که اگه بری تو عمقش اصولا جنده ذاتا چیز پلیدی نیست که بخواد به عنوان فحش بکار بره. اما من و معدود همفکرام گاهی به زنای تیپیکال ایرانی هم لقب جنده می دیم. دلیل صحبتون هم اینه که اینا سکسشونو بصورت فله(برای یک عمر) به امکانات، پول، قبول مسئولیتشون، مهریه، آبروی کسب شده با عروسی پر طمطراق و... (حالا همشون یا یه سری از این گزینه ها)، می فروشن. برای اینکه آک بودنشم تضمین کنن پرده بکارتشونو به عنوان اشانتیون می ذارن روش. اما ایراد حرف من اینجاست که جنده بسیار به اینا شرف داره. جنده ادعای مریم مقدس بودنش نمی شه و این دروغ در زندگی زنان ایرانی پراتیکه که پلیده و شایسته بکار رفتن حالتشون به عنوان توهین را داره. همچنین مردایی که شریک این دروغ کثیفن...
من یه پیشنهاد به خودم و امثال خودم دارم: "سکس فروش فله با اشانتیون بکارت" را مخفف کنیم می شه "سففباب" و مردی هم که اینو می خره با "خسففباب"(خریدار سکس فروشی فله با اشانتیون بکارت) مشخص کنیم و در نهایت از این کلمات به عنوان فحش استفاده کنیم. خلاصه از این به بعد اگر از این دو کلمه به عنوان فحش استفاده کردم، بدون از کجا آب می خوره.
اگر دختریو دیدی که بعد اینکه باهاش سکس هم داشتی، وقتی به عنوان پارتنر خطابش کنی بگه "من هنوز پارتنرت نیستم" چه حسی می کنی؟ من که شدیدا لذت می برم از آزادی روح این انسان. فک می کنم این دقیقا تفسیر واقعی اون حرفیه که همه دخترای ایرانی به عنوان آبجکشن مطرح می کنن که "مگه همه چیز سکسه؟". البته دخترای پراتیک ایرانی چنان قضیه رو می پیچونن که حرف خودشونو سرآخر نقض می کنه. یعنی همه انرژیشونو می ذارن که از همه چیزشون (یعنی سکسشون) تا قبل از ازدواج محافظت کنن. و با عملشون نشون می دن چقدر سکس واسشون تو مایه های همه چیزشونه.
Thursday, March 01, 2007
اصل خبر"اقتصاد چین دچار بحرانی شده که باعث افت شدید بورس شانگهای شده است"
من هر نوع ارتباط روحی با مارکسو تکذیب می کنم. شاید خودش می اومده وبلاگمو می خونده... حتی اگه اینکارم می کرده کامنت نمی ذاشته! اصلا به من چه مارکس قضیه لیبرالیسم منچستریو فهمیده. خب می خواستن نکنن !
پ ن: من از روح می ترسم. :(( اونم روح پیامبران اولو العظم دارای کتاب(مارکس علیه السلام رو می گم)
وقتی می گی "فلان جا انقلاب کردن"، دوستان مارکسیست در جواب اصلاحیه ای صادر می کنن که: "انقلابو نمی کنن؛ انقلاب خودش می شه". من جواب بهتری برای این صحبت دارم. یعنی اگه کسی بهم بگه "فلان جا انقلاب کردن" می گم:"دل انگیز انقلابو نمی کنن؛ انقلابه که آدم رو می کنه"
پ ن: یه بار برای همیشه بگم که با توجه به نگرش تبعیض مثبت فمینیستی، معتقدم در سکس این زنه که مردو می کنه. و به کار بردن کلمه "کردن" در پست بالا شاید توهین به مردا باشه ولی به خانمای محترم خیر...
پ ن2: دوستی می گه این جوابو قبلا اخوان ثالث داده به هر حال از اولشم ادعایی درباره کپی رایتش نداشتم...