سر خلا باسن لخت
آفتوبه
Wednesday, February 24, 2010
همیجوری یه هو ذهنم رفت سمت فک کردن به وجه تسمیه نام های ابوجهل و ابولهب(شخصیت های محبوب من در صدر اسلام). به نظر بدیهی می رسه ابوجهل پسری به نام جهل نداشته و این ترکیب استعاره است از ریشه جهل دونستن طرف. اگه این مساله درباره اسم ابولهب هم مصداق داشته باشه، طبعا می شه به این فکر کرد که لهب استعاره از چیه؟ در جواب این سوال بعدی کمی تدبّر این به مغزم رسید که یحتمل ااول به اون بابا ابولهوولعب می گفتن و بعدا به دلیل کون گشادی مرسوم در تغییر و تحولات زبانی تبدیل شده به ابولهب... و خلاصه این کشف ارادت من رو به ایشون بیش از پیش کرد.
Monday, February 22, 2010
به نام سکس(سِکُس): پدر پسر و روح القدس
به سلامتی سکس(سِکُس): پدر پسر و روح القدس
به یاد سکس(سِکُس): پدر پسر و روح القدس
پ ن: بنا به کامنت جناب البرز در سه رویژن(مناسبت برای کاربرد در پوزیشن های مختلف) ارائه می شود. تقبل الله
Tuesday, February 16, 2010
از پستانها ها شروع می شود؛
کار به واژن کشیده و
در نهایت در جریان سینه امتداد می یابد
Wednesday, February 10, 2010
غیر این می شه فک کرد: وقتی جناب رامین برای توصیف ایراد کار لوگوی تهران امروز از صفت "نرم" تو ترکیب "جنگ نرم" استفاده می کرده، عبارت توصیفی "جنس لطیف" و تناظر دو واژه "نرم و "لطیف" تو مغزش می چرخیده و طبعا آلت مربوطه اش به وضعیت بجنگ تا بجنگیم (اونم جنگ از نوع نرم=>سفت اش) در اومده بوده...
پ ن: با تشکر از دلسوزی برادرانی چون ایشون که مارو از شر چنین فتنه هایی نجات می دن، این رو اضافه کنم که معمولا بالریَن ها انقدر کون گنده نیستن. این بیشتر شبیه فیگور رقصی شمالی است با عنوان "چکِّه سِما" که امیدوارم بدونین راجه به چه شاهکاری صحبت می کنم...
Tuesday, February 09, 2010
ما بالاخره نفهمیدیم اصولا انقلابی بودن کار درستیه یا ضد انقلاب بودن؟ اینم نفمیدیم که امثال بنده که در جوبهای سبز لجنی(به قول دوستان عرزشی) جاری شدیم، ضد انقلاب محسوب می شیم یا انقلابی(البته به قول دوستان انقلابی از نوع نرم و مخملیش)؟ نکنه همین مخملی بودنه است که کار دستمون داده؟ یعنی به واقع ترجیح دوستان اینه که مخمل رو بذاریم کنار و برای انقلابی بودن به کلنگ های چدنی مجهز شیم؟!
Tuesday, February 02, 2010
آدما دو دسته ان: اونایی که با صدای توپ از خواب پا می شن و اونهایی که با صدای توپ هم از خواب پا نمی شن. من تا دیروز فک می کردم عضو دسته دوم ام. اما تجربه 9:33 دقیقه صبح 12 بهمن 88 به عنوان یه مثال نقض نظریه ام رو باطل کرد و بهم ثابت کرد که جزو دسته اولم ام. خلاصه روزی رو در نظر بیار که با از خواب پریدن بواسطه صدای توپ همراه با مقادیری تپش قلب و استرس شروع شده باشه.