سر خلا باسن لخت
آفتوبه
Sunday, October 29, 2006
آخ. الان یادم افتاد یادم رفت از یه دیوار نوشته عالی عکس بگیرم... به هر حال متنشو عینا می نویسم یه عکسم طلب شما. رفته بودم ساحل شهر ساری رو دیوا متنی رو دیدم که کسم خل شد. این متن بدون هیچ تغییری بصورت زیر بود:"من از شما مردم ساری تشکر می کنم. (از سخنان گوهربارمقام معظم رهبری در جمع مردم ساری)"
والا من فکر نمی کنم هیچ توضیحی لازم باشه.
الان من در حال به گا رفتن سر یه مساله ای هستم اما می دونم با اینکه این همه پشت دستمو داغ می کنم، بازم یادم می ره و عین همین بلا رو سر خودم می آرم. کاش مثل دوربین فیلم برداری و ضبط صوت برای به یاد آوردن حسها هم وسیله ای برای ضبطشون بود.
عجب حالی داد... یه جایی بودم به هیچکدوم از عناصر تمدن دسترسی نداشتم و در نتیجه خیلی کمتر حرص خوردم.
Tuesday, October 24, 2006
من هرچی می خوام - نه به خاطر رعایت حالش(آخه مگه چند نفز وبلاگ منو می خونن که حالا نگران تاثیرگذاری منفیش باشم) بلکه به خاطر اعصاب خودم - درباره این محمود چی توز فکر نکنم چه برسه بنویسم، نمی شه. آخه مادر جنده (واقعا تو گلوم گیر کرده نمی تونم با نزاکت باشم) مگه یه بار این بلای انفجار جمعیتو سر مردم بدبخت ما نیاوردین؟!! خوارتو گایییدم ایران کجاش کنجایش 120 ملیون رو داره؟!! آخه چین هم ملت غربیه مثل سگ دنبال کنترل جمعیته؟ زیر همین 70-80 تاش زاییدیم. تاوان حماقت شامپانزه ای مثل اینو باید نسل بعدی ما با بدبختیایی که سرش می آد بکشه. احتمالا به زودی کاندومارو از داروخانه ها جمع می کنن بسم الله!!!!! من که تعجب نمی کنم پس فردا بیاد بگه آقا اون گالیله که گفته زمین گرده غربی بوده و واسه فرهنگ خودش گفته شایدم اصلا صهیونیسته می خواد امت اسلامو گمراه کنه!!!!!!!!!!!
Monday, October 23, 2006
دیشب اخبار برای هزارمین بار تظاهرات اعتراض آمیز مردم امریکا و انکلیس رو در ارتباط با جنگ نشون می داد. که مثلا امثال من مخاطب بگیم وای وای وای آش چقدر شور شده که مردم خودشونم اعتراض می کنن. اینجور مواقع من همیشه برعکس هدف اینا کلی حسرت می خورم. فرض کنید من و بر و بچ سال 64-65 در اعتراض به ورود ایران به فاو(که بخشی از عراق بود) یه تطاهرات اعتراض آمیز برپا می کردیم. فکر می کنین چه عاقبتی در انتظارمون بود؟ فکر کنم خایه هامونم می کندن می دادن بخوریم. درست که فکر می کنم الانم که 20 سال گذشته بازم عاقبت مشابهی در برابر تظاهرات درانتظارمونه. حتی در مقابل یه تظاهرات ساده تر از دست تظاهرات کارگرای شرکت واحد برای کمی درآمد بیشتر. حالا مادر جنده ها انتظار دارین من یا دیدن این آزادی، از دست اونا شاکی بشم؟!!
Saturday, October 21, 2006
همون قدركه تقابل كلمات گاييدن و گاييده شدن و كردن و دادن مخربه و حداقل واسه من يكي بدتركيب، تركيب "شريك جنسي" مفيده و حداقل واسه من يكي به شدت دوست داشتني.
Tuesday, October 17, 2006
اصلا اعصاب ندارم. از این مودی که هستم بدم می آد. از همه مودای دیگه هم بدم می آد(مود همه آدمایی که اطرافم می بینم). هر راهیم برم آخرشو که می بینم بدم می آد. آخه هزار بار تجربه کردم هرچیو که می خوام و فکر می کنم رسیدن بش حال می ده رفتم پی اش، بهشم رسیدم بعد کاملا معمولی شده نارضایتی برگشته و یه چیز دیگه شده آرزوم. خسته شدم از این دور؛ از بی انگیزگی ام خسته شدم. علی الحساب فقط یه شعر مربوط به ماه رمضان کمی خندوندم:
رمضان امد و میخانه به گا رفت
آن جنده که کس داد پی ذکر و دعا رفت
بی رنگ بشد کیر و کس و کون و دو پستان
افطار که شد باز دو صد لنگ هوا رفت
Monday, October 16, 2006
یکی از دوستام حکایتی تعریف کرد درباره تلخک سلطان محمود. شبی از شبای احیا تلخک تصمیم به کردن یکی از زنان حرم سرای سلطان محمود گرفت. سلطان محمود ندا دادکه بابا گناهش دو برابره... تلخک جواب داد که فرض می کنم یه شب دیگه دو بار کردم... منم جاش بودم می کردم شبای احیا که تفریح دیگه ای پیدا نمی شه می صرفه...
پ.ن: سلطان محمود که هر شب فرصت نمی کرد همه زناشو بکنه واسه همین مرسوم بود اهالی دربارم هر از چند گاهی حالی بکنن
Sunday, October 15, 2006
خدمت زنان کمی تا قسمتی مذهبی. آقا این چه خدای بی شعوریه که خون حیض و بساتشو واستون استاد کرده. اما وقتی صحبت نماز و نیایش میشه اخ و پیف می کنه و به دلیل نجس بودن از این عنایت محرومتون می کنه؟! تازه من یه بار داشتم با یه زن مذهبی صحبت می کردم اینجور توجیه می کرد که خدا چون می دونه زنا در این حال خسته ان بشون استراحت می ده!!!! ما نفهمیدیم همیشه عبادت منبع انرژی مثبت و رحمت بود حالا که به توجیه رسید شد کار پر زحمت؟! من اگه زن بودم مذهبی هم بودم شدیدا بهم بر می خورد.
Wednesday, October 11, 2006
من که حدس می زنم یه ریگی تو کفش این لاریجانی و سولانا هست... مگه می شه دو نفر آدم روزی 4-5 ساعت پشت درای بسته با هم مذاکره کنن و نتیجه اش این شه. این یه گفتگوی محتمله:
سولانا: سلام
لاریجانی: علیک
سولانا: شما بالاخره یه روزم شده غنی سازیو تعلیق می کنین؟
لاریجانی: نه. حالا نمی شه تعلیق نکنیم؟
سولانا: نه....
خوب بعد از زدن این چار کلوم که گفتنش سی ثانیه هم طول نکشید، چه حرفی واسه زدن تو اون 29 ساعت و 59 دقیقه و 30 ثانیه می مونه؟ من که فک می کنم . احتمالا هردو تاشون ای بفهمی نفهمی همجنس بازن و تازه بعد اون 30 ثانیه شلواراشونو می کشن پایین و حالا تلمبه نزن کی بزن... نشون به اون نشون که اصرار دارن پشت درای بسته همو ببینن.
Tuesday, October 10, 2006
آقا بعد عمری خط کشیدن دور یه سری مسائل به دلیل تاهل دو تا دختر شایدم خانم کس و کون ترکوندرو دیدم... خلاصه کمی سیریششون شدم یکیشون با تخسی خاصی گفت از ریشات خجالت بکش... آقا حالی داد هم تیکه انداختن هم متلک شنیدن دلم تنگ شده بود...
پ.ن: راستی با ریشمم حال کردم. چون به نظر من تو فرهنگ اناث نا خودآگاه "از ریشات خجالت بکش" هم معنی "ریشات چقر سکسیه" است.
Sunday, October 08, 2006
می دونی از چیه کسای فیلمای پورنو خوشم میاد؟ قدر کیر و می دونن ناجور یا حداقل انقدر
خوب وانمود می کنن که مو لا درزش نمی ره. حتی جنده هام موقع کس دادن این حسو به آدم نمی دن. دخیا بذارین 35-40 سالمون بشه... شما تازه قدر این زنگوله رو می فهمین و ما هنر کنیم هفته ای یه بار واستون نصفه نیمه علم کنیم. این است عدل الهی.
شکر نعمت نعمتت افزون کند
کفر نعمت از کفت بیرون کند
نمی دونم چه حکمتیه هم دخترا هم سیاستمدارا از مرد رگ گردنی و غیرتی خوششون می آد. آقا خر ما از کرگی دم نداشت ما نیستیم.
Friday, October 06, 2006
یکی به نقل از نیروی انتظامی می گفت آمار جرایم 15% در ماه رمضان کم شده و این روال هر سال ماه رمضان تکرار می شه و اینو از برکات این ماه مبارک می دونست. زرشک یکی نیست بگه بازده یک جامعه باید با در نظر گرفتن کار مفید به کار مضر(به قولی جرایم) حساب بشه. من فک نکنم کاهش کار مفید کمتر از 50-60% باشه... یعنی به قولی اگه اینطور حساب کنیم با این خوابیدن همه چی تو مملکت و خونه نشستن مردم اگه زیر 50% کاهش جرایم داشته باشیم، کلاهمون پس معرکه است نشانه زیاد شدن مجرماست.
وقتی که اراذلی مثل من ماشین عروس می بینن اولین تصورمون لنگای هوارفته عروسه که خون خشک شده برده بکارت پارش وسط روناش کاملش می کنه. تازه معمولا می ریم کنار ماشین عروس تا قیافه عروسم واسه کامل شدن تصویر اروتیکمون داشته باشیم. اما باید اعتراف کنم جلو این حزب اللهیا حشری کم می آریم باور نمی کنی بقیشو بخون. تو تمام جنگهایی که علیه مسلمین پیش می آد اولین چیزی که می کن اینه که ناموس زنان مسلمان مورد تجاوز قرار گرفته..... قشنک می تونم تصور کنم اولین چیزی که تو ذهنشون می گذره چیه. تصویر یه هاردکور پر افت و خیز همراه مقاومت یه زن تپل ابتداعا محجبه نهایتا وا داده با حالتی صورتی که بین حال و ترس و عذاب وجدان(سکسی تر از این نمی شه)در مقابل یه سرباز بور گردن کلفت کچل که با حالت بی رحمانه ای مثل گونی سیب زمینی با زنه سکس می کنه. اوووه یه منم شق کردم گفتم که جلوشون لنگ می اندازم.
Thursday, October 05, 2006
یه خبر خوندم شدید گرخیدم... یارو واسه امر به معروف با این پیش زمینه که سینما رو طبق فتوای شخص خودش حرام می دونسته رفته یه بلیط فروش و یه بلیط پاره کن بدبختو چاقو زده که یکیشون مرده... من نمی دونم بعضی مادرجنده ها شبا چه جوری می خوابن. منظورم خود کسکشش نیست... اون که تابلوست انقد نفهمه که مثل یه بچه معصوم می خوابه و تازه الان احساس نزدیکی به حوریای کس گشاد حشرشو زده بالا و تو سلولش تو خواب جنوب می شه و حال می کنه. اونایی رو می گم که این نوع نگرش به زندگیو بهش دادن از قماش همین کسکشایی که در یه اطلاعیه رسمی 70 الی 80 درصد فیلمهارو مستهجن اعلام کردند. من که باورم نمی شه اینا نفهمن.
Wednesday, October 04, 2006
والا من یکی که تو کار خدا موندم. یعنی نمی شد یه سیستم تروتمیزترو کم دردسرتر واسه تولید مثل طراحی کنه؟ آخه این چه وعظشه؟ جنس مونث که قربونش برم از مهر ومحبتش گرفته تا فلسفه و برنامه ریزی زندگیشون به بازه پریودشون وابسته است... همون دختری که از یه هفته قبل پریودش جفتک میندازه، زمان خود پریود تو بقلت ولو می شه و یعد قطع خونریزی گرمای نفسش له له سکس می زنه و عشق و علاقه از مژه هاشون می چکه. آدم نمی دونه رو کدوم شخصیتشون حساب کنه. البته ما پسرام فلسفه زندگیمون به وضعیت سفتی کیرمون بستگی داره... اما این بازم یه برتری به دخترا داره چرا که ابول آدم فقط در حضور دخترها اونم نه همشون سیخ می شه و بقیه اوقات مثالا وقتی با پسراییم می شه تقریبا رو ثبات عقایدمون حساب کرد... ولی در هر صورت خدام با این سیخ زیر شکم حسابی سر کارمون گذاشته. من یکی ترجیه می دم بتونم عطاشو به لقاش ببخشم و روزی برسه که ریکلس بگم خر ما از کرگی دم نداشت تا از شر این دلقک بازی خلاص شم.
پ.ن: الان کیرم قد یه فندقه گفتم شاید این تبصره لازم باشه تا اگه روزی روزگاری خلاف حرفای بالا رو ازم شنیدین نگین چرا.
Monday, October 02, 2006
- دوست دارم. دوست دارم. غصه نخور پیشت می مونم.
- بیشینین با هم زندگی کنین مگه چقد از عمر شما باقی مونده؟
فک میکنین اینا نصیحتای مامان بزرگمه؟... یا جملاتی از آنتونی رابینز یا دانیل استیل؟ نه جانم اولیش جمله ایست که زن حمید هامون تو سکانس آخر بهش می گه و دومیش جمله وکیلشه که اونم تو همون سکانس بهش می گه. هیچ صحنه ای تو زندگیم انقد دیوانه ام نمی کنه که این سکانس و این جملات. از اولین بار که در کودکی سینما دیدمش، هیچوقت نتونستم از پی گیری این فیلم طفره برم... هربارم یه برداشتی ازش داشتم از ترس در کودکی و اشک در تین ایجری گرفته تا اینبار ریسه رفتن. تناقضی بزرگ و جاری در زندگی... اگر هامون زنش را دوست داشت چطور حاضر شد بکشدش چطور به مادرزنش گفت طلاقش نمی دم- می خوام زجرش بدم؟ چطور من که دوسش داشتم پرتش کردم بیرون؟ اینا همشون باید یه جواب داشته باشن که تو حلق گیر می کنه...
دارم دیوانه می شم... کاش این روزنامه ها نبودن که واسم شدن آیینه دق. اگه دست خودم بود اصلا نمی خریدم ولی متاسفانه این روزها ساری هستم و بابام به هر حال هر روز روزنامه می خره. با اینکه بهترینشونه یعنی روزنامه اعتماد باز هم تا منخزینم می سوزه. او روزنامه دیروز همه از کار رفسنجانی بدلیل چاپ نامه محرمانه امام که به منظور پذیرش قطعنامه 598 به سران نظام داده و توش اثری از گنده گوزی ( مثلا کربلا منتظر است تا ما برویم همونی که سالها بستن به کون یه سری نوجوون تا برن زیر تانک بترکن) نبود و بالعکس کاملا یاس و شکست (گه خوری) داد می زد، شاکی بودند. حالا چرا؟ چون به قول اونا مردم از دفاع مقدس دلسرد می شن و این به صلاح نظام نیست و... کلی از این خزعبلات... آخه خدا مادر و پدرتان را به وصال هم برساند اقلا بگذارین یه مدت از ادعای شما نسبت به صداقت و دودوزه بازی کردن غربیها بگذره، بعد اینجور در دفاع از دروغ گفتن و مخفی کردن واقعیات از مردم با توجیه مصلحت نظام، سینه چاک کنین. البته متاسفانه خیالشون راحته و فهمیدن می تونن تضمینی روی خماقت ملت حساب کنن. من بدبخت میمونم دندون قروچه و حرص خوردن.