سر خلا باسن لخت
آفتوبه
Monday, December 31, 2007
ّتبرّج تبرّج تبرّجت مبارک
دافی جون دافی جون تبرّجت مبارک
بیا رادانو بوس کن
که صد سال جنده باشی!
آقای شمقدری فرموده اند "حجابی که در اسلام مطرح می شود بیشتر زن را در بر می گیرد و در مورد مرد حجاب بیشتر در حیا و غیرت معنا پیدا می کند.". به نظر شما آدمی مثل من که نه حیا داره نه غیرت(فک کنم در زمینه این یکی یعنی غیرت متبّرج هم باشم!) در اماکن عمومی که نوشته از پذیرش بد حجابان معذوریم، باید بره خودش رو به مسئول اونجا معرفی کنه و با توصیف اخلاقیات بدحجابانه اش اجازه ورود بخواد یا خودش به عنوان یه شهروند مبادی آداب با دیدن اینجور اخطارها اصولا وارد نشه؟
Friday, December 28, 2007
فک نمی کردم از مرگ بوتو انقدر ناراحت شم... کلی زار زدم. حالا فک کن من رو با این حال برداشتن بردن مهمونی دامبولی دامبولی می گن برقص!
Thursday, December 27, 2007
دور باطل از اینجا شروع می شه که بغل می خوای. ارگاسم رو با جلق زدن به بهترین نحو ممکن می شه سر و تهش رو هم آورد، اما خُب هر کاریش کنی، تن طرف مقابل روکم داری. برای رسیدن به بغل مورد نظر اقداماتی چه خودآگاه چه ناخودآگاه می کنی و در نهایت چش به هم نزدس که یه بغل پیدا می کنی. وقتی بغل کردی دول تو و طرف مقابل دچار تغییراتی می شه و این استدلال رو به دنبال می کشه که خُب حالا که همه چی هست یه سکسی هم بکنبن ضرری که نداره. نهایتش سکسه بد از آب در می آد، بر می گردی به همون بغل بازی! سکسه رو هم می کنین. اما اینجاش عجیبه که اگه بد از آب در بیاد(امیدوارم تنا دلیل این باشه و بالکل توانایی شرکت در پارتنرشیپ ام رو از دست نداده باشم!) نه از تاک نشونی می مونه نه از تاک نشون. یعنی نه دیگه سکس می خوای نه بغل و از هرچی اینجور بازیاست، بیزار می شی و قضیه می ره تا دو سه ماه بعد که دوره دوباره شروع شه...
Tuesday, December 25, 2007
اینجور که بر اثر تواتر اونچه که شنیدم به نظر می رسه، دخترا دوست دارن وقت سکس بشون بگی کسشون تنگه و این مساله یکی از دغدغه هاشونه. اما طبق تجربه من کس تنگ اصلا هم چیز خوبی نیست. چیه بابا اومدی خیر سرت حال کنی، با دول درد و شکم درد و هزار درد و مرض دیگه و اکثرا ارضا نشده باید بی خیال شی. تازه کس تنگ معمولا به دلیل درد جلوی ارگاسم صاحبش رو می گیره و تو از یکی از بزرگترین لذت هات یعنی دیدن ارگاسم طرف مقابل محروم می شی... مخلص کلوم همه چی به اندازه از جمله تنگی-گشادی کس که باید متناسب با قطر دول باشه و بس. این هشدار واسه پسرایی که همیشه به دنبال تایید کلفتی دولشونن هم صادقه...
با وجود سیگاری نبودن محدودیت سیگار و قلیون در کافی شاپ ها و رستوران ها به دلیلی اعمال قدرت سرکوب گر بر آزادی های فردی آزارم می ده به شدت. اما با این وجود یه نکته مثبت در این زمینه به نظرم می آد: قبلا همه جا این مسائل بطور جنسیتی تنها برای زنان ممنوع بود ولی مردم با مقاومت و وقع نگذاشتن به فشارها بالاخره حکومت رو مجبور کردن قانونش رو غیر جنسیتی اعمال کنه. و جالب اینجا است که حالا که غیر جنسیتی شده، پذیرشش هم خیلی بیشتر و گسترده تر شده. من با وجود ناراحتی از اعمال چنین محدودیتی بر آزادی انتخاب فردی، مقاومت بسیارشدیدتر جامعه در زمان جنسیتی بودن اون به نسبت حالا رو نشانه ای مثبت برخاسته از اعتقادات جامعه مون می دونم...
یکی از دستاویزهای نوینی که برای سرکوب هوموسکشوالیتی پیدا کردن یه سری تئوری های روانشناسیه که می گن این مساله ریشه ژنتیکی نداره و منتج از شرایط بیرونی و تربیته. پس می شه به عنوان یه معضل باهاش برخورد و اصلاحش کرد. سوال اساسی من اینجا است که با فرض درست بودن این استدلال، بطور مشابه هتروسکشوالیتی هم می شه حاصل تربیت و شرایط بیرون. چرا باید به پیش فرض پنهان ایدئولوژیک تن بدیم که این بهتر از اونه؟ چرا اصلا برای ایجاد تعادل و جلوگیری از رشد جمعیت سعی نکنیم نسبت 10% هوموسکشوالهای فعلی رو تا چهل پنجاه درصد افزایش بدیم؟ البته من شخصا در این زمینه بر اساس تقدس فردیت موافق عدم دخالت در هر آنچه هست ام؛ حال هر ریشه ای می خواد داشته باشه.
کتاب جالبی باید باشه ولی من به اسمش اعتراض دارم... آخه خود انجیل مگه چه گهی هست که اگر آتِییست هایی مثل هم هم بخوان یه کتاب مرجع داشته باشن، باید اسمش "بیبِبل" باشه؟ این حرکت در نامگذاری نمی تونه یه جورایی تقدس نمایی انجیل رو بازتولید کنه؟
Monday, December 24, 2007
به نظر من پارتنر آدم غیر سیگاری مثل من باید سیگاری باشه. جدا از سکسی بودن سیگار کشیدن، این موضوع برای یکی مثل من دلیل منطقی هم داره: چون سیگاری نیستم دود گلوم رو می زنه و این شامل علف کشیدن هم می شه. واسه همین اگرم راضی شم وقت سکس تنهایی علف بکشم، در طول سوختن یه سیگارپیچ نهایت بتونم پنج شیش پُک بزنم که این معادل هدر رفتن مقدار زیادی علف بی زبونه. پس ایده آل اینه که یه پارتنر سیگاری باشه که یک در میون پُک بزنیم. تازه بگذریم که سکسی که دو طرف رو علف باشن بهتر از یه طرفه شه...
Thursday, December 20, 2007
فک کنم سکس نسبت به خودارضایی(چه زن چه مرد) عمل فمینیستی تریه. در واقع در خود ارضایی تو به ناچاردچار تفکیک مردسالارانه هدف-وسیله می شی؛ هدف منطبق بر ارگاسم و وسیله منطبق بر فعل و انفعال جنسی. اما در سکس به خاطر وجود پارتنر و حضور تن و لذت دیگری، ناخودآگاه به سمت لذت بردن از کلیت پروسه ای که ارگاسم های متوالی تنها قسمتی از آن اند، کشیده می شوی.
هنوز کاملا مطمئن نیستم دوستان سر کارم گذاشتن که از این بعد سیگار کشیدن در خیابون ممنوع شده و 27 هزار تومن جریمه داره یا نه. اما عکس العمل من در مقابل این گفته دوستان:
- واجب شد در حد چُس دود هم شده، سیگاری شم!
Tuesday, December 18, 2007
یکی از دلایلی که فکر بچه دار شدن پشتم رو می لرزونه اینه که اگه پسر باشه، ختنه اش که نمی کنم و بیچاره باید معضلات پنهان کردن این مساله کنار بیاد.
پ ن: یکی از خنده دارترین استدلالات برای تایید ختنه اینه که بهداشتی تره و از احتمال آلودگی کاسته می شه. این حرف مثل اینه که پوست کله رو در بچه گی بکنی و بگی خوب سر بی مو بهداشتی تره چراکه احتمال شپش گذاشتنش کمتره!!
این دنیا رم بی خیال شیم برای اون دنیا هم که شده من اگه زن و استرِیت بودم رو ذهنم برای بیدار کردن گرایشات همو سکشوال کار می کردم تا لااقل یه بای سکشوال ازم در بیاد. فک کنم حوری جواب سکس لزبینی رو هم بده. هیچ تضمینی نیست که جلوی غلمان ها خبری باشه چراکه در اصل برای مردان همجنس گرای فاعل طراحی شدن... مگه به کرات توصیه نشده که بجای غرقه شدن در خواستهای دنیوی، باید به فکر آخرتت هم باشی؟

در استان مازندران شیر یک کیلویی پیش از این به قیمت 400 تومن ارزه می شد. در یک حرکت زیرکانه حجم پاکت ها را به 750 سی سی کاهش پیدا کرده و قیمت را هم کردن 350 تومن. یکی که دقت نکنه فک می کنه که خب هم حجم کم شده هم قیمت. اما با یه حساب سر انگشتی دستت می آد که 16-17 درصد بر اساس قیمت واحد حجم تورم داریم. عزیزن دلم نمی دونم به چه زبونی بهتون التماس کنم بجای 16-17 درصد اینطوری بیاین سی چهل درصد مثل انسان قیمت رو بالا ببرین و به شعور اون اقلیتی که حساب کتاب می کنن توهین نکنین. من به عنوان یه نفر از همون اقلیت که معمولا همونایین که زبونشون درازه و مردم رو هم به اعتراض تشویق می کنن، اعلام می کنم گه می خوریم چیزی بروز بدیم. چرا که فک کنم جلوگیری از توهین به شعور نسبت به هر کنش اجتماعی و فردی دیگری در اولویته...

Sunday, December 16, 2007
این جاکشان ناموسپرستی که مشغول تئوریزه کردن نسبی بودن فرهنگها با هدف توجیه کثافت کاری های سرکوب گرانه خودشونن، بد نیست به این نکته توجه کنن که همه استدلالاشون مبنی بر اینکه فرهنگ غالب نباید انگاره های خودش رو به فرهنگ های خرد تر تحمیل کنه و اینا که بر ضد فرهنگ غربی بکار می برن، در اشل کوچیکتر درباره رفتارهای خودشون در داخل ایران با خرده فرهنگها هم می شه بکار بسته شن. شمایی که ور می دارین برای کفار عرق خور مازندرانی فرمانده نیرویی انتظامی از شهر قشری چون یزد منصوب می کنین، پست کلنیالیسم رو بی خیال شین و در گاله تونو بذارین! یا همین مردک رادان که حتی نمی تونه با لهجه تهرانی چَکمه رو درست تلفظ کنه و به طرز مهوعی می گه چِکمه، چرا باید بشه مسئول نظارت بر امری فردی مثل لباس پوشیدن خرده فرهنگ شمال تهرانی(اصلا در اقلیت مطلق و به قول غیر قابل اعتماد خودشون اصلا همون 3%!)؟ اگرم صحبت شهید مهید بشه(که ما واسه برقراری اسلام شهید دادیم و اینا) فرهنگ غربی هم برای بدست آوردن این فرهنگ در حرکت از قرون وسطی به عصر روشنگری تا دلت بخواد کشته دادن و بر اساس این استدلال حق دارن کون اقلیتی مثل اسلامیست های میدل ایست رو جر بدن!
Saturday, December 15, 2007
بر اساس تجربه شخصی یه تعارض جالبی رسیدم بین زیبایی شناسیم درباره دست دخترا(که به نظرم یکی از سکسی ترین قسمتهای بدنشونه) و نتیجه ای که از نوع دستشون در مورد تنشون می شه گرفت. از نظر زیبایی شناسی انگشتای کشیده و شق و رق بسیار برام جذابتره اما تن نرم(منظور فقط نرمی سطح نیست بلکه از نرمی بدن بیشتر منظورم قابلیت انعطاف بدنی مثل 180 درجه باز کردن پاهاست) و سکسی که جواب سکس اساسی رو بده، بر دستایی منطبقه که کمی کپل اَن و انگشتها به عقب خم می شن... البته درنهایت من سکس خوب رو بر ارضای زیبایی شناسی ترجیح می دم. حالا می خوای بهم بگو گوریل شهوت پرست؛ به تخمم!
Wednesday, December 12, 2007
صحنه ای که ملک عبدالله دست احمدی نژاد رو گرفته بود و پی خودش می کشیدن منو یاد صحنه ورود تیم های فوتبال انداخت که هر بازیکنی دست یه بچه کوچولو با لباس فوتبال رو گرفته و به دنبال خودش می کشه.
پ ن: ممنون پژوهنده عزیز! من هنوز تو حال و هوای دفاع مقدس موندم... فهد و ابی لهب و اینا
Tuesday, December 11, 2007
من هرکار می کنم وقتی عنوان "فشار از پایین چانه زنی از بالا" رو می شنوم یاد صحنه رِیپ می افتم! تازه من که طرفدار فشار از بالا چانه زنی از پایین ام بیشتر...
گزارش کیهان از تجمع دانشجویی رو داشته باش(آخرین گزارش)... احتمالا پس فردا تیتر می زنه "دانشجونماهای معاند طی شعارهایشان خواستار زِنای محصنه با همسر آیت الله خامنه ای نیز شدند"!
Sunday, December 09, 2007
اول آدم باید مناره رو بدزده تا نیاز به چاه کندن به چش بیاد!
پ ن: به موازات ضد تاکتیک اینم یه ضد ضرب المثله...
گاهی اوقات شعار "مرده باد زندگی" رو به شعار جاودان "زنده باد مرگ" هم ترجیح می دم
کلمه به کلمه پاراگراف دوم این اطلاعیه شاهکاره:
براساس اين گزارش، آشوبگران از قبل اقدم به تهيه تيروكمان{حتما از نوع کشی، همونایی که با خوردن یه آمپول گوشتی با گنده لات محل تاختش می زدیم... هنوزم فک می کنم معامله خوبی بود}، جمع‌آوري سنگ{چه تسلیحات سنگینی! صد رحمت به بمب هیدروژنی} و ساخت نارنجك‌هاي صوتي قوي{همونایی که می تونه چشمو اوف کنه} نموده بودند و از دستگير شدگان مقادير قابل توجهي نشريات موهن، كتب ضاله{کمونیست ها کتاب آیات شیطانی رو برای دهن کجی به مقدسات فراموش نکردن}، اعلاميه‌هاي حاوي توهين به مقدسات{یحتمل تو مایه های کیرم تو قرآن و اینا که طبعتا برای تجمع کمونیست ها عنصریست حیاتی! برای تایید فلسفی این گزاره: شنیدین که کمون یعنی خدا و کمونیست یعنی خدانیست؟ البته این تئوری مال قبل از پیدا شدن ژان پیر کمون به عنوان پایه گذار تفکر کمونیسمه که تمامی حساب کتابها رو زیر و رو کرد} و مشروبات الكلي{بی ناموسها رفتن دانشگاه تهران عرق خوری و بد مستی و عربده کشی. تازه طبق بعضی گفته ها دافهای دانشکده هنر رو هم انگشت کردن} كشف و ضبط گرديده است.
Saturday, December 08, 2007
دو تا قانون کشور سوئد که حتی شنیدنشون برام لذت بخش بود:
- مرخصی بعد از زایمان برای نگهداری از نوزاد رو به اونی می دن که حقوق کمتری بگیره حالا مرد ه باشه یا زنه...
- روسپیگری جرم نیست و جنده ها شامل همه خدمات بهداشتی و پشتیبانی دولتی هستن؛ اما دلال و حتی مصرف کننده گرامی در هر شرایطی مجرم شناخته شده و مشمول مجازات زندان به تناسب شدت جنحه می شن
پ ن: ممنون از توضیح برادر ووید
فک کن از سال 59 رفتی جنگ. همون سال اول ترکش خوردی برگشتی بیمارستان. به محض خوب شدن دوباره رفتی جبهه ایندفعه شیمیایی شدی برگشتی. بازم به محض اینکه تونستی رو پاهات بند شی رفتی و ایندفعه یه پاتم از دست دادی و بالاخره سال 67 با 60% جانبازی راهیت کردن خونه. حالا یکی جلوت نشسته می گه وقتی تو داشتی با این نیت(به درست و غلط بودنش کاری ندارم) که مردم کوچه خیابون امروزه روز راحت بتونن تو مملکت خودشون بگردن و به زنان کوچه خیابون شهرت تجاوز نشه، از جون و تنت مایه می ذاشتی، یه عده تو بازی قدرتشون حکم اعدام ده ها هزار از بهترین جوونای این وطن رو می دادن، به دخترای باکره برای فرستادنشون به جهنم تجاوز می کردن(البته این نیت ظاهری و نیت واقعی همون ایجاد ارعاب برای نهادینه کردن قدرت سرکوبگرشون بود)، اون هم به بهانه جنگی که برای تثبیت قدرتشون با خرج کردن از نیت به تعریف خودت خیر امثال تو کشش می دادن...
منم فک می کنم همون کاری رو می کردم که جانبازی که تو بیمارستان بام تو یه اتاق بستری بود، می کردم: اینها دروغه و توطئه دشمنه
دیدی ناموس پرستهای گرامی برای ماس مالی کردن تفکرات ناموس پرستانه خودشون دست به دامن این استدلال می شن که زنان ایران از اول پوشیده بودن پس ما با غربی ها فرق می کنیم؟ بگذریم از زنان شمالی که من به شخصه دیدم موقع شالی کاری پاچه هاشون تا نزدیک کمر بالازده است، یکی نیست بشون بگه جاکشای غیرتی اگه نگاه کنین مردای ایرانی هم همیشه لباسای پوشیده داشتن! حتی سر مردای ایرانی هم در عوض لچکی که زنا سر می کردن همواره با کلاهی دستاری چیزی پوشیده بوده... خواهش می کنم لطف کنین تریپ روشن فکر و منطقی نذارین و نرین سراغ بررسی فرهنگ، همون استدلالات اشعه متصاعد شده از موی زنا بیشتر بهتون می آد!
Tuesday, December 04, 2007
فراخوان عمومی!:
کسی می دونه یکی که آپاندیس عمل کرده، چطور می تونه جلق بزنه؟ به جدّم مرتضی علی دعاتون می کنم اگه جوابی بدین که به کارم بیاد
پ ن: رفیق دَنسر ممنون از پیشنهادت... اصلا چرا به فکر خودم نرسی؟. چشم همین اسّاعه از میون صف ملیونی که برای ساک زدن دول من تو نوبتن یکیشون رو صدا می کنم بیاد! جدا از شوخی مومن با خودت نگفتی آخه من دول به دستِ یه لّا قبا از کجام یه نفر رو گیر بیارم که در راه خدا باهام سکس اورال یه طرفه داشته باشه؟
پ ن2: راستی اگه کسی به ذهنش رسید چطور می شه با جای بخیه روی شکم شوهر گرفت ، بازم من رو از دانسته هاش محروم نکنه... آخه من چطوری ثابت کنم این جای بچه انداختنم نیست؟
پ ن3: طبعا برای منِ مذکر به دلیل اینکه سوراخ دیگه ای برای بچه پس انداختن ندارم، سزارین بودن نوع زایمان، تقریبا دلیلی به نفع کلیت بی ناموسی است!
پ ن4!: ای بابا گیر نده که اگه سوراخ نداری، بی ناموسی اولیه چطوری انجام گرفته... مثل اینکه به معنویات اعتقاد نداری برادر؟
آخِی چاوز باخت... اونور پوتین برده بود و اگه چاوز هم می تونست توتالیتاریزمش رو نهادینه کنه، من یکی روحیه کمتری برای عقب روندن دارو دسته سرکوب گر احمدی نژاد تو انتخابات مجلس می داشتم