جنس مخالفم خلاف
باد موافقم قیاف
شوق وصال من مثال
طوق عناد من طواف
شور نشستنم بِجَه
کور خرامشت کلاف
سبزه به چشم من خیال
گونه گل نشسته ات
غمزه به روی تو شبح
روح خزانه ام تَرَک
شرح شبیه قوس تو
رنجه به رنگه چون قزح
دوری دور دور تو
میکندم شیر ژیان
باز نکن جعبه ران
کان که میانه اش لکان
کون و مکان همچو تویی
فتنه کند همچو فروید
خواستنت پس زدن است
پس زدنت چاله ی چاه
دمبل دال دول ما
دال مدال دودول ما
پنجه قنج گنج تو
رنجه دنج خنج تو
مینشود همچو تویی
مونس جان گای من
لعبت فت فتان من
شوکت شک شکان من
خالی باغ من تویی
راهی راغ تن تویی
من متنم مطنطنم
تو مُثُلی مسلسلی
وقت قتال دار من
آن وصال کنار من
قوس نداده ات قدح
موس نژاده ات قزح
لنگ گشاده ات فرج
شرت فتاده ات حرج
مینرود تا به کرج
آنجه رود به کون ما
پ.ن. چون قافیه تنگ آید، شاعر به جفنگ آید؛ حالا این قافیه اینجا میتونه قافیه زندگی باشه