در محضر کشیش
امروز از اون روزایی بود که همه زن ها جذابیت خودشون رو داشتن و میتونستی رَندم صرف زن بودن دنبال هرکدومشون بیافتی با این حس اطمینان که تهش [اگه بشه] یه ماجرای غریب و خواستنی از آب در میاد. اما امروز همه زنا مثل هم بودن. یه سری ربات طراحی شده که صرفا محض تامین حس تنوع طلبی مصرف کننده پوسته های متفاوتی رو ماشین مشترک درونشون کشیدن. یا امروز که همه شون مردایی بودن ناقص الخلقه که سعی میکردن با دوز کلک و ظاهرسازی اینطور به تو[یی که گِی نیستی] القا کنن که جنس متفاوتین.
پ.ن. اینکه اونروزی که این پست منتشر میشه کدوم یکی از امروزهاست، معلوم نمیکنه: در آینده است و من نمیدونم اونروز نشر این متن وضعیت زنا چطوریاست...