سر خلا باسن لخت
آفتوبه
Tuesday, December 13, 2016
درمحضر کشیش

گرایشم بطور کلی به سمت آرایش در زنان نیست. در مورد مطلقا بی آرایش ها که فراتر از این انگاری فتیش دارم(اهل آرایش هایش را هم می شود بی آرایش غافلگیر کرد مثلا بعد استحمام). وقتی ناخونای طبیعی یه انسان رو میبینم که به تنم چنگ میندازه هنگام تداخل، حس میکنم یه مواجهه غریزی بینمون برقراره؛ یا وقتی لبای کبود طرف رو هورت میکشم. یا وقتی انگشتام رو می کنم لای تو موهای طرفی که تارهای سفید، چه کم و چه زیاد، توش خودنمایی میکنه.

پ.ن. این فتیش مطلقا بی آرایش ها به این معنی نیست که آرایش برام جذابیتی نمی تونه داشته باشه یا میل جنسیم رو خفه میکنه؛ لااقل در حد سبکش از جمله لاک ناخون مثلا تیره و مات(البته روی ناخون طبیعی) یا رنگ کردن موی غیر دافی یا... نه؛ خیلی وقتهام اینا به نوبه خودشون میتونن برانگیزاننده باشن. اما عمیقا حس میکنم نوع انگیزش جنسیم در مورد مطلقا بی آرایش ها متفاوته. وقتی زنی مطلقا بی آرایش رو میگام، انگاری دارم یکی از زیرگونه جنسی خودم یا اصلن آنیمای خودم رو میگام. اما وقت با زنی آرایش کرده همخوابه میشم، حسم اینه که دارم با یه جنس زن از گونه انسان جفتگیری میکنم. اولی حس دادن در عین کردن رو بهم القا میکنه(چون اونی که دارم میکنم خیلی بیشتر از جنبه های نمادینش شبیهمه) و ارضای توامان اون بخش هوموسکشوال روانم دستاوردشه. دومی میل فاعلیت جنس نرِ انسانیم رو ارضا میکنه و بطور مبسوط اون جنبه هتروسکشوالیته نرینگی روانم تامین جنسی میشه.
2 Comments:
Anonymous زهره said...
از شر فانتزي چرا نميشه رها شد؟ يني آدم مي دونه با حقيقت طرف نيس و رنگ ه ولي باز مي خوادش هرچند تا حدي به انقياد دراومده اين رويكرد ولي هست كه به انقياد دراومده و خصوصن تو سكس افسار پاره مي كنه.

Blogger don sifon said...
سکس اصولا یه انقیاد نزدیکتره تا افسارگسیختگی. اما بطور مضحک و متناقضی شده نماد رهایی رو آزادی! به نظر من بین فانتزی و سکس بهتره از شر سکس خلاص شیم. البته محدود شدن فانتزی به فانتزی جنسی در واقع یه قید خطرناکه برای فانتزی