مالیخولیا: : از عدن تا عدم
- آدم تو نمی شوم... هرگز. هرگز با تو نخواهم بود. چرا که بشکل متناقض نمایی قویا حس می کنم تو هم می خواهی با من باشی! می ترسم انگیزه نهاییم بیشتر مبتنی بر "امکانپذیری" باشد تا "خواستن" تو. شائبه ای که نمی توانم برایش در کانتکست معاشقه هیچ منفذ حضوری منظور کنم. و البته پر واضح است که تو هیچوقت اینها را نخواهی فهمید حوا. چرا که این صرفا زمزمه ای است در خلوتکده شخصیم اینجا؛ نه در گوش تو هنگام مغازله.