مالیخولیا: از عدن تا عدم
با دست راست گوشه بالا سمت راست لباس دخترک را گرفت و هلش داد توی اتاق؛ از فرصت برگشتن معترضانهاش به سمتش که با حرکت ناشی از چرخش ناشی از فشار یک طرفهی دست قلچماقاش روی کتف چپاش همسو بود، نهایت استفاده را برد و به پشت خواباندش روی تخت و فرز سوار کار شد؛ در حین دست و پا زدنهای مذبوحانهی دخترک، در یکی دو حرکت سریع پایین تنه خود و به جبر و ارعاب فضای بینشان بشکلی دفعتی پایین تنه دخترک را برهنه کرد: خیلی مینیمال صرفا به مقداری که برای دخول لازمش میشد: با استعانت از لغزندگی مقادیری تف، آلت تناسلیش را به موازات اوجگیری جیغ بیخ گلویی دخترک، تا فیهاخالدون به بدن نحیف قربانی اماله کرد...
دختر حین تقلاهای دخول و خروج پسر از لای دندانهای کلید شدهاش غرید:
- دیگه بین ما هیچی نیست
برق نگاه شرربار پسر به سمت پایین تنه جفتشان که بواسطه آلتی برافراخته بهم چفت شده بود، معطوف شد؛ کلمات لزج که در خلال تقلای تناوبی پسر به شماره افتاده بود، پتپتکنان پاشید روی گونههای دخترک و شُرّه کرد به سمت گوشها:
- از اولشم بین ما فقط همین بود حوا
شاید ادامه داشت...