سر خلا باسن لخت
آفتوبه
Tuesday, April 10, 2012
گذشت زمان در یه رابطه می تونه دو تا عامل به ظاهر متناقض رو فعال کنه: جذابیت آغوش یکی به شناخت احساس امنیتی نیاز داره و گذشت زمان اغلب به بیشتر شدن این جذابیت می انجامه؛ اما ارکشن جنسی به غیرقابل پیش بینی بودن و تازگی اتفاقات برای پرو بال دادن به تخیل وابسته است که گذشت زمان دشمنشه. خلاصه می شه اینطور باشه که هرچی می گذره بطور توامان آغوش یکی جذاب تر بشه اما دول کمتر و کمتر براش راست کنه. شاید وقت اون رسیده که در امتداد شهوت تفکیک که جزو مقتضیات دوران مدرن ماست همونطور که دوستی و تمایلات جنسی رو از هم جذا کردیم و لزوما در یه نفر دنبالشون نگشتیم، این دو مقوله رو هم تفکیک کنیم و لزوما تو یه آدم دنبالشون نباشیم
3 Comments:
Anonymous فرشاد said...
داداش من فکر میکنم که یک مقدار این ماجرای ارکت شدن رو داری تعمیم افراطی میدی. یعنی این ماجراهای چندتا پست اخیرت برای من اصلا مصداق نداشته، جای دیگه ای هم نخوندم راجع بهش، مشکل شاید یک ذره منبع عمیق تری داشته باشه ها.

Blogger don sifon said...
دوست عزیز همه حرفهای من در مسیر مکاشفات شخصیمه و اصولا فاز فاز تعمیم به اون معنی که تو می گی نیست. درسته به یه معنی دیگه تعمیم هست. مثلا من با تعمیم تجربیات خودم(و اتفاقا بعضی از دوستانم) به این نتیجه رسیدم که آدم می تونه به جایی برسه که پلیگاموس و پلی آموروس باشه اما تو جامعه چند نفر رو می تونی پیدا کنی کنی که زندگی عینیشون این باشه؟ حتی همین تفکیک دوستی و جذابیت جنسی در جامعه متاهلین مصداق براش پیدا کردن سخته و هنوز اکثریت مطلقی(این جامعه متاهلین قطعا بسیار بسیار پرجمعیت تر از امثال من اند) زنشون رو بهترین دوستشون می دونن یا لااقل فک می کنن باید اینطور باشه. راستی اگه یه مصداق از دلایل عمیق تری که متصوری رو می شه بگی ببینم منظورت چگونه دلایلی است؟

Blogger don sifon said...
کلا تفکیک به این معنی نیست که لزوما(به این لزوما ها تو نوشته ام دقت کن) دیگه قرار نیست این اتفاقات با هم بیافته(ممکنه در موارد بسیاری میل به آغوش و ارکشن با هم پیش بیاد). بلکه بهت قابلیت تحلیل وضعیت های پیچیده تری رو می ده. خلاصه اینکه تو(یا اونهایی که می شناسی) مصداق این اتفاق نیستی(همونطور که بسیاری از دوستای خود منم نیستن) با نوشته من تنافری نداره