حتما شنیدین که توصیه محمد به جفتکش هاش این بود که مچ پارو ببینن که هرچه مچ پرگوشت تر فرج هم پرگوشت تر(طبعا پرگوشتی فرج در آن دوره زمونه مطلوبیت بالایی داشته). اما اگه من پیامبری در کانتکست مدرن امروز بودم، توصیه ام برای جفت کشی اصحاب این بود: روی کف پای برهنه رو موقع راه رفتن ببینین؛ موقعی که وزن روی نوک پنجه می آد ناخن توی گوشت انگشت فرو رفته و گوشت و پوست بطور دورانی از دور ناخن بیرون می زنه، و وقتی وزن رو پاشنه می افته همه چی به حال اولش بر می گرده. این پروسه رو می تونی در تناظر با بیرون زدن گوشت فرج هنگام فرو رفتنه شومبول مبارک ببینی. خلاصه هرچی این تحول تناوبیِ شِیپ اروتیک تر باشه، اون فرد گزینه ی مناسب تریست
پ ن: جفتکش: برای اوباشی که دور محمد بودن و هر از چندگاهی حسب الامر یا حسب الخایه مالی واسه اش ماده ای خوش رکاب محیا می کردن، این اصطلاح مناسب ترینی بود که به ذهنم رسید
پ ن2: پدیده ناخن های پدیکور شده به دلیل واضح کردن مرز ناخن و گوشت می تونه در تشخیص بسیار کمک کنه . والله اعلم العالمین
پ ن3: درباره انگشتان دست هم می تونی این پدیده رو هنگام گرفتن یه شی(مثلا لیوان) رصد کنی. هرچند دیگه روی تناظر تناوبی بودن ماجرا با ریسپانس بافت کس در دخول خروج ها جماعی، نمی تونی حساب کنی. البته شباهت عینی حالت دست و تغییرات ناخن در تقابل با گوشت دورش و شی مربوطه، به زمانی که دول مبارک رو تو دست می گیره می تونه ابعاد دیگه ای از سکسوالیته طرف رو به دست بده