سر خلا باسن لخت
آفتوبه
Wednesday, October 28, 2009
دوستی که بعد مدت ها با پارتنرش به هم زده از سیل پیشنهادات جدیدش می نالید. شایدم فقط نقل می کرد و ناله رو صرفا به عنوان سبک نقل قول انتخاب کرده بود... به هر حال به نظر من [هم] وضعیت انسانی ای که از پشت این رویکرد خودنمایی می کنه، بی ریخته. یه جورایی پارتنرشیپ یه نفر رو به صاحاب دار بودنش تعبیر کردن...
در کنتراست با این ماجرا قبلا ها اتفاقی برای من پیش اومده بوده که به جاست نقلش کنم. یه بار که من مجذوب یکی شدم که پارتنر داشت، همه جسارتم رو جمع کردم و بهش پیشنهاد دادم. گفت پارتنر داره منم گفتم می دونم و این مساله مربوط به اونه و من سر پیشنهادم هستم دیگه اون خودش می دونه. اتفاقا طرف هم نهایتا اومد جلو و مدتی با هم بودیم. زمانی که کار به به هم زدن کشید بمه توصیه اخلاقی کرد که زین پس نرم سراغ کسی که یکی رو داره... این حرف همه جوره سوزوندتم و هنوزم که هنوزه وقتی یادش می افتم توی مغزم زنگ می کشه. درسته که آدم به خاطر یه سری ریسک ها که برای عشقش می کنه حق طلبکار شدن نداره چراکه یحتمل ارضای مازوخیسم جنسی اش تفسیر خودخواهانه ای هم برای کارش به دست می ده. اما دیگه اینکه طرف با مطلقا نادیده گرفتن کاری که اینهمه ریسکی بوده(نتیجتا صرفا می تونسته ناشی از شدت و حدت و حرارت یه علاقه باشه)، در نهایت از رویکرد عاشقانه ات چنین پند حکمت آموز پرتی رو بیرون بکشه، زجرآوره. تازه این رو هم اضافه کن طرف احترامی که برای اون و اراده اش فرای کلیشه های مالکیت محور گذاشتی(برعکسش می شه همون اتفاق اول این نوشته که برای دوستم پیش اومده بوده که دیدی چقدر قبیحه...) رو هم مثل آب خوردن اصلا ندیده بوده... و این هم قوز می شده بالای قوز رنجت.
7 Comments:
Anonymous س ي م ا said...
to cheghad ba mazeiii pesar! taghriban tamome posthaye in page ro khondamo b in natije residam. : d

Anonymous خرمگس said...
"درسته که آدم به خاطر یه سری ریسک ها که برای عشقش می کنه حق طلبکار شدن نداره چراکه یحتمل ارضای مازوخیسم جنسی اش تفسیر خودخواهانه ای هم برای کارش به دست می ده."
سلام دون سیفون عزیز
ببخشید من قصد ندارم که اظهار فضل بکنم چون فضلی نمونده یا فضولی بکنم چون کامنت دونی بازه و احتمالا گذاشتن کامنت فضولی به حساب نمی آد...بی ادبی هم نمی خوام بکنم فقط
یه چیزی توی این پست برام خوب جا نیفتاد
یعنی یه چیزایی
اولیش این بود که توی این خط که اون بالا آوردم نوشتی "درسته که ..."و من نفهمیدم (چون اصولا نفهمم)که این درسته نظر شماست یا یه نظریه اثبات شده یا ... و بعدش نوشتی که آدم حق طلبکار شدن رو نداره در برابر عشقش بنا به دلایلی و اگه طلبکار بشه تفسیر خودخواهانه ای برای مازوخیسم جنسی اش جور می شه
من نظرم اینه که اصولا نه عاشق و نه معشوق و بالعکس حق طلبکار شدن یا بدهکار شدن رو ندارن چون وقتی که آدم طلبکار یا بدهکار می شه به یه قطعیتی رسیده و این قطعیت دقیقا نقطه پایانه رابطه عاشقانه هست و یه نظر دیگه هم دارم که آدم چه عاشق و یا معشوق یا هر عنوانی که داشته باشه ، هر کاری بکنه با سوءتعبیر مواجه می شه که اگه نباشه سوءتعبیر اصولا به نظرم تعبیری به تبعش نخواهد بود و حرکتی و انتقالی گفتاری ایجاد نخواهد شد

Anonymous ساناز said...
بی تعارف، نفهمیدم منظورت رو

Anonymous سارا said...
فیلتر شدی
دوباره

Anonymous حمیده said...
آقا فیلتر شدی! اما بی خیال

Blogger Mastane Mim said...
سلام یه مقایسه ای کردم قبلا 3 تا او بود بعد شد 4 تا این بار اخری 5 تا شده
حالا حالاها جا داری واسه در رفتن از دست برادران نا محترم ارزشی
موفق باشی

Anonymous سارا said...
فکر کن
دست آخر برای خوندن آدرس وبلاگت اونقدر دهن ملت جمع میشه که دیگه ازهم باز نمیشه