سر خلا باسن لخت
آفتوبه
Monday, May 25, 2009
چیزی که تو جدایی (حالا هر نوع جدایی ای می خواد باشه) بیشتر از خود جدایی به خودی خود آزارم می ده اینه که من آدم فراموشکاریم و یه نفر رو وقتی مدتی نبینم، عملا برای می میره. البته می تونه مساله انقد عینی نباشه: فرضا وقتی با پارتنرم بهم می زنم هم با اینکه ممکنه ببینمش اما به هر حال اون برام دیگه اونی نیست که بوده... به عبارتی اون آدمی که شیفته اش بودم می میره؛ چون من همه احساسات و حال و هواهای دونفرمون رو خیلی زود فراموش می کنم. خلاصه که جدایی برای من یه چیزیه تو مایه های ختم. هرچند ختم برای من اونچنان مصیبتی که برای بقیه هست، نیست؛ چون طبق همین صحبت ها طبعا تو زندگیم انقد ختم داشتم که به عنوان یه واقعیت مکرر سِرَم کنه.
1 Comments:
Anonymous mahshid said...
اینجوری رحت تر و بهتره
منم اینجوری ام . وقتی دلسرد می شم ، دیگه واسه م مهم نیست ، و کسی که حتی تا یک ساعت پیش براش می مردم ، دیگه وجود نداره