وقتی با این دیدگاه شایع درباره فمینیسم روبرو می شی که فمینیست بودن رو معادل ضد مرد بودن می دونن(تصویر یه دختر سیبیلوی ترشیده که دستش به گوشت نمی رسه می گه واه واه بو می ده)، رویکرد کلیشه ای اینه که همه ی این تریپ هارو فقط یه گرایش از فمینیسم بدونیم... رادیکال فمینیسم که به دلیل جا افتادن ترجمه اشتباه رادیکال=افراطی برای این پیشوند، معمولا این تاکتیک جواب می ده. اما هر چی می گذره بیشتر حس می کنم این رویکرد درست نیست. اتفاقا رادیکال فمینیسم حداقل برای من یکی از قوی ترین و جذاب ترین گرایشات فمینیسمه که شخصا بیشترین حس نزدیکی رو باهاش دارم. تازه ارتباطی به ضد مرد بودن هم نداره. این ایده که تبعیض جنسی ریشه ای ترین شکل تبعیض هاست به شدت با شواهد و قراین جور در می آد. تبعیضی که در میان حیوانات هم رسما وجود داره(لزوما نه به نفع نر ها). فایراستون با گذاشتن مفهوم "بازتولید(تولید مثل)" بجای "تولید" در اندیشه های مارکسیستی، همه ایده های دیگه ی مارکس رو بر این اساس جدید بسط می ده. جایگزینی ای که به نظر هم آدم بی طرفی منطقی است: میل به تولید مثل به وضوح از میل به تولید کالا پیشنی تر و عمیقتره و اگر چیزی بخواد به عنوان موتور محرکه ی جوامع انتخاب بشه، طبعا تولید مثل انتخاب بهتری است...