سر خلا باسن لخت
آفتوبه
Tuesday, April 14, 2009
آدمی رو در نظر بگیر که هر وقت تو رابطه هاش با پارتنراش دچار مشکل می شه، می آد سراغت(مخصوصا اگه همجنسیت پارتنرش باشی) و دوباره تا یه رابطه ای به هم زد یا اوضاع سفید شد، می ره دوباره رد کارش... و فک کن این آدم دوست تو باشه. من که حالم از چنینی آدمی به هم می خوره. اما شاید این آدم یه جورایی خود من باشم یا بشم یا بترسم بشم... در واقع تو این شرایط اضطراری همینجور تفکرات به طور غریبی مستاصل ام می کنه... نیروی عظیم تنهایی و فشار ذهنی تنهایی می روندم سمت نشست و برخاست بیشتر با دوستای قدیمی(علی الخصوص اگه همجنسیت پارترم باشن)؛ از طرف دیگه چون تریپ بوی استفاده ابزاری از انسانها رو می ده طبعا باید تا آخرین قطره خون در مقابل این مساله مقاومت کنم... گاهی نفس اماره پیروز می شه و گاهی نفس لوامه تا حد انزوای بیش از حد معمول پسم می رونه... بگذریم از کاری که بالاخره می کنم، خود فشار این تناقض در حالی که همیجوریش هم اوضاع مناسب نیست، می شه قوز بالا قوز!
پ ن: دوستان حداقل درباره خودم تریپ صرفا رفاقت(تریپ برادر خواهری/برادر برادی/خواهر/خواهری) است ها... حداقل در سطح خودآگاه که متوجه اشم و طبعا تا همینجا مسئولم... اما درباره ناخودآگاه، عملا نمی شه حدسی زد که مقادیر زیادی تخیل توش نباشه و بشه بش استناد کرد.
1 Comments:
Anonymous ساناز said...
برام جالبه که درباره این موضوع بیشتر بدونم. من یکی از بهترین دوستانم (که پسره )رو تقریبا از دست دادم چون یه دوست دختر پیدا کرد و دیگه رابطه اش با من کم شد. در عین حال رابطه همسر سابقم با چندتا از دوستانش که دختر بودند به هم خورد و بعد از جدایی ما دوباره رابطه اش با اونها شکل گرفت. چی باعث می شه اینطوری بشه؟