سر خلا باسن لخت
آفتوبه
Sunday, April 12, 2009
در پست قبلی دوستی منو مورد لطف قرار داد که می تونی بری و کامنت مزبور رو خودت ببینی. من به ایشون گفتم که من اینجور مسائل رو از پشت عینکی جنسیتی نمی بینم. اما بعد که فک کردم دیدم شاید هم بشه اینجوری هم دید... البته به دید من حتی از پشت عینک جنسیتی مساله یه طرفه نیست. منظورم اینه که مشکل دار فقط پسرای ایرونی نیستن. دخترها هم مشکل دارن. در واقع رابطه ای معیوبه...البته نوع مشکلشون فرق می کنه. مشکلی که به تعبیر بنده خود این خانم کامنت دهنده یه نمونه ی کاملا کلیشه ای از اون رو بروز می داد. مشکل داشتن پیش فرضی ناجور درباره مرد مقابل(علی الخصوص اگه اتیکت پسر ایرونی هم بهش بچسبه)؛ مشکلِ انداختن همه ی بار مسئولیت یک شکست به گردن مردا و... اما سوالی که اینجا پیش می آد اینه که اگه مشکل از زنها هم هست، چرا همین زنان ایرونی به قول ایشون در مواجهه با مردای آمریکایی یا اروپایی به مشکل بر نمی خورن؟ آیا این ثابت نمی کنه مشکل تنها مرد ایرونیه که با عوض شدنش با یه آمریکایی-اروپاییش با وجود ثابت موندن طرف مقابل(یعنی خود دختره)مساله حل می شه؟
اول به این واقعیت اعتراف کنم که به نظر من هم احتمال اینکه یه دختر ایرونی با یه غربی به مشکل بخوره، کمتره؛ اما در تحلیل دلیلش با امثال کامنت دهنده مزبور کاملا مخالفم. دو دلیل عمده می تونم برای این مساله عنوان کنم:
الف- بذار از یه مثال شروع کنم: بی بی سی یه چنین مستندی نشون می داد: یه زن آمریکایی-اروپایی به همراه شوهرش برای دیدار خانواده شوهر(که از قضا به شدت متحجر-مذهبی بودن) اومده بود ایران. و دوربین دست شوهره بود تا برخورد این دو فرهنگ را ثبت کنه. تو یه صحنه ی جالب مادر شوهره سعی می کرد با این استدلال که "مرد نامحرم زیبایی هات رو نبینه" چادر سر دختره می کرد. دختره هاج و واج مونده بود. من کاملا درکش می کردم؛ اون هیچ تصوری از محرم-نامحرم و تفاوت این دو نداشت. تازه نسبتا زشت بود و نمی دونست که در ایران به دلیل فرهنگ جنسی درب و داغون(که فرضا مردا بر اساسش پا بده به جاهای خاصی از زنا چه زشت چه زیبا نگاه می کنن)، یه سری از اعضای زن که برای مردا در هر شرایطی دیدنی ان، یه جورایی زیبا فرض می شن. منظورم از زدن این مثال این بود که تفاوت فرهنگ ها خیلی از اوقات باعث می شه طرف اصولا متوجه خیلی از نکات نشه.
حالا این نکات می تونه شامل نکات خیلی زننده ای هم بشه. مثل انگاره ی "دختر همه ناز پسر همه نیاز" یا "مردا تو هر سوراخی پا بده می کنن" و... کلی از این انگاره های زن ایرونی که یکی مثل من به خاطر تماس فرهنگی باشون می فهمدشون و حالش به هم می خوره؛ اما بسیار محتمله برای یه آمریکایی ماجرا اینطور نباشه چون اصولا متوجه نشده و مساله روی پرده ذهنش اصلا به اون شکلی که هست ظاهر نشه. فرضا دختره برای جلب توجه ناز می کنه و می ره تو تریپ، اما طرف آمریکایی فک می کنه "آخی پارتنرم ناراحته... برن ببینم چی شده؟" و به خاطر انسان دوستیش می آد ازش سوال می کنه. اینجا هم دختره برداشت اشتباهی از رفتار طرف می کنه و فک می کنه نازش خریدار داشته و راضی و خشنود می شه. اما یه پسر ایرانی که همه اشاره های فرهنگی ماجرا رو می گیره اگه مثل من مردسالارانه بدوندشون و ازشون متنفر باشه، خیلی سخته جلوی دل به هم خوردگیش رو بگیره و به رابطه ای پر از چنین علائمی ادامه بده...
ب- علاوه بر این این نکته رو هم اضافه کن به مساله که به هر حال همه جای دنیا یه اقلیت از همه جا مونده و رونده ای (بطور خاص کلمه در بحث حاضر در زمینه سکس) داره. حالا ایجور کیس های ساکن ایران طبعا جذابیتی جنسی نزد دخترها ندارن. اما وقتی آمریکایی-اروپایی می شن، صرف ایرانی نبودن به همراه ابهامی ناشی از تفاوت فرهنگی سکسی تر می شن. در واقع حتی شاید سمپتوم های عقب مونده بودن جنسی(که از خصوصیات بارز ریتاردهاست)، اونجا با اینجا فرق کنه و به سمت ذهن یه دختر ایرانی اون سیگنالهای غیر سکسی (که باعث ناخودآگاه ترن آف شدنش نسبت به یه همچین آدمی می شه -سیگنالهایی ماطع شده از ریتارد مدل ایرانی اش که بر اساس سالها تجربه در ایران براشون درونی شده بوده-) رو نفرستن. و خلاصه این قشر رونده شده در اجتماع خودشون به سمت عرصه ای که شانس موفقیت بیشتری توش دارن یعنی دختر ایرانی جلب می شن. به همه ی اینا جذابیت کَشکی "شرقی بودن" رو هم اضافه کن که بسته به سطح عرفان زده گی کم یا زیاد به هر حال بین غربی ها(یا حتی ایرانیان اونور) رایجه. عرفان زدگی ای که احتمال بروزش در یه "از همه جا رونده ی جنسی" بیشتر هم می شه. ازشکست خورده ای که شاید داشتن دو سه تا رابطه ناموفق در نوجوونی به فکر ابدی کردن یکی دیگه از ترس تنها موندن انداخته باشدش.
خلاصه اونطور که تجربه من بوده تجارب جنسی دختران ایرانی بیشتر می ره سمت اینجور کیس ها که طبق خصوصیت جهانشمول ایندسته از آدما(مثلا ریتاردها)، به دلیل ضعیف بودنشون خیلی کمتر احتمال داره به دنبال تنوع بگردن(بخوان بگردن هم شانسی ندارن و گشتن همانا و ریسک از دست دادن اونچه که دارن همانا که اصلا عاقلانه نیست) و تا وقتی خانم اراده نکنه برای ابراز وفاداری پارس می کنن و با روی باز از ازدواج هم که امتداد بیشتر این رابطه رو نوید می ده، استقبال می کنن.
پ ن: ریتارد بودن مفهوم مطلقی نیست... فرضا شخص من هم تا حد و حدودی ریتارد به حساب می آم
5 Comments:
Anonymous Anonymous said...
مستانه سلام دیشب هم مطلب شما رو خوندم و هم نوشته سارا خانم رو و امروز هم باز حرفهای شما و قبول میکنم حرف شما درست اما دختری که توی رابطش دچار همین تنوع طلبی از طرف پسر شده بدون اینکه هیچ اشتباهی ازش سر زده باشه یه مشکلی بوجود اومده باشه نا خود آگاه چنین فرضی در ذهنش پیش میاد و در رابطه های بعدیش مدام نگران میشه که مبادا بازم مجبور بشه بخاطر تنوع طلبی جا رو خالی کنه این براش میمونه تا آخر عمر این فرض همراشه چون یه بار سرش اومده
دختر ها هم کمی تنوع طلبی دارن اما ازش استفاده نمی کنن خودشون رو بیشتر کنترل میکنن
از خوندن نوشته هاتون به نکات تازه ای از زندگی می رسم مرسی

Blogger don sifon said...
دوست عزیز از منی که عملا هیچوقت با دو نفر بطور موازی رابطه نداشتم و همواره تو زندگی در رابطه های متعددی در مذان اتهام خیانت بودم، انتظار نداشته باش اینجور متهم بودن همیشگی توسط زن ها رو با این توضیحات تطهیر کنم. چرا من باید شرایط رو درک کنم اما این متهم کننده ها نباید یکی مثل من رو درک کنن؟ وضع من که بدتر نباشه بهتر نیست...

Anonymous Anonymous said...
تو که همه ش داری برا دخترا عشوه میای پارتنرات حق دارن در رابطه های متعددی در مذان اتهام خیانت بذارنت

Anonymous Anonymous said...
اینجاس که معلوم میشه پسرای خودفمینیست خوانده هم همون گهن که بقیه

Anonymous زهره said...
هوشمندانه بود تحليلت. خوشم اومد. راس ميگي.