سر خلا باسن لخت
آفتوبه
Friday, January 16, 2009
صحنه ای که ما دیدیم آنا خندیدیم: یکی به طرز خنده داری در حالی که طنابی دستش بود جهید بالا. نمی دوونم چرا لیز خوردن و عدم تعادل ناگهانی آدمهای دیگه انقد بی دلیل می خندوندت. اما فرای خنده لحظه ای ما اتفاقی که احتمالا افتاده بود: توی چاهی که سر دیگه طناب توی اون بود، یکی دیگه (که از اون طناب آویزون بود) سقوط کرده و کمک کمش اگه همون آن نمرده بوده باشه، له و په جلوی چشمای مضطرب اونی که مارو با بالا جهیدنش خندوند، ولو شده بوده.
3 Comments:
Anonymous Anonymous said...
"I cut my finger. That's tragedy. A man walks into an open sewer and dies. That's comedy." -Mel Brooks

Anonymous Anonymous said...
hejab-diary.blogfa.com شما دعوت شده اید به وبلاگ مسئله ای به نام "حجاب"

سـلام………………………………… ۞ ………………… ۞
……………………………………//__)) …… ۞ ………………… ۞
……………………………… ……//……………۞ ………………… ۞
…………………۞…۞…۞ … … ………… ۞ …۞۞۞ …… ۞………۞۞۞
… ۞۞۞……۞…۞…۞……۞ … … …۞ …۞……۞……۞………………۞
…۞………۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞……۞……۞……۞۞۞۞………۞
….۞…….۞………………………………………………………………۞……۞…………………۞
…….۞.۞.…………………………………………………………۞……………۞۞۞۞۞۞۞
…………………………………………………………………………۞
………………………۞۞۞۞……………۞۞۞۞…………۞
…………………….۞۞……۞۞………۞۞……۞۞.…….۞…….۞.……………….۞
بــــه نــــام……۞۞…………………۞۞……………………….۞…….۞…………………۞
…………………۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞.……۞۞۞۞۞۞۞

…………………………………………………………۞…………………………………۞

… کمتر کسی از آن به عنوان یک مسئله سخن می گوید!

خیلی دلم می خواست با این دو دختر حرف بزنم و بفهمم زمانی که پدر یا مادر آنها بهشان گفته اند دیگر باید چادر سر کنند، چه استدلالی برای این دستور آورده اند؟ مثلا مادر گفته است: چون من چادر سر می کنم تو هم باید سر کنی؟ یا اینکه که برای محافظت از خودت باید چادر سر کنی؟ هرکدام که باشد، یک واقعیت روشن است و آن اینکه "چادر موروثی"، و اساسا حجاب موروثی، آن هم برای دختری که با هر منطق و عقل سلیمی هنوز یک کودک است، یکی از غیرانسانی ترین شیوه های اجبار است که برخلاف اجبار حکومتی حجاب که همه می بینند و درباره اش حرف می زنند، آنقدر پنهان است که حتی وقتی فمینیستها یا محققان مسائل زنان خشونتهای خانگی را که دختران دچار آنند فهرست می کنند، جایی در آن فهرست پیدا نمی کند.
شما هم از تجربه خودتان و دوروبری هایتان درباره چادر بنویسید.


کامنت گذار: سید حسین متولیان
آدرس: botgar.persianblog.ir
نکته جالب به نظر من اینه که این تفکیک ذهن ما رو آماده میکنه که به هم به چشم انسان نگاه نکنیم. وقتی یه دختر و یه پسر همدیگه رو میبینن بجای اینکه فارغ از جنسیت به انسان بودن طرف مقابل دقت کنند دقیقا روی جنسیت زوم میکنند. دوست دختر و دوست پسر تو همین فرهنگ شکل میگیره. فرهنگی که نمیتونه بگه دوست. انگار بزرگترین مرز برای دوستی جنسیته. این فاجعه است.

Blogger Unknown said...
کجایی دن سیفون جان؟
دلمان تنگ است.