سر خلا باسن لخت
آفتوبه
Tuesday, December 09, 2008
بابا به بیل به اسکندر پلی گامی و مونوگامی وضعیت نیستن؛ دو تا عقیده ان... فرقشون اینجاست که پلی گامی یر عکس مونوگامی یعنی عقیده به اینکه لزوما توان همه آدمهای دنیا محدود به دوست داشتن یه نفر نیست؛ حالا حتی اگه خودت و اغلب آدمایی که می شناسی، بیشتر از این نکشین(تا الان نکشیده باشین.) به علاوه مساله همخوابگی پارتنرت با شخص ثالث رو اصولا اخلاقی ندونی حالا هرچقدرم خود موضوع به دلیل بر انگیختن حسادت اذیتت کنه. و نتیجه ای که حاصل می شه اینه که تو با وجود حسادت احتمالیت، فک نمی کنی حقی برات ایجاد شده که از طرف مقابل شاکی بشی؛ چون طرف از اخلاق که تنها مرجعیه که می تونه حق ایجاد کنه، عدول نکرده. به علاوه هیچ اگر-آنگاه مُتقن پیشینی ای مبنی بر اینکه "چون پارتنرم به یکی دیگه تمایل داره لزوما علاقه اش به من کم شده" یا برعکس "اگه پارتنرم فقط با منه آنگاه معلومه که دوستم داره(یا لزوما بیشتر از حالات ممکن دیگه دوستم داره)" تو ذهنت نداری. طبعا منظورم این نیست که بی بروبرگرد می پذیری و با قضیه راحت می شی یا برعکس اون اگر-آنگاه های درستن؛ منظورم اینه که می ذاری تو خود موقعیت تصمیم بگیری(حالا حتی اگه در نهایت رای و نظرت بر اگر-آنگاه های مزبور منطبق شد)؛ نه اینکه پیش پیش بر اساس یه سری دگم (اگر-آنگاه) تصمیمت رو اتوماتیک گرفته باشی.
پ ن: درباره وضعیت نبودن پلی گامی و مونوگامی: اگه منظور وضعیت بود، پس هرکی مونوگاموسه باید الا و للا در هر بازه زمانی با یکی باشه و اگه بی پارتنر بود، دیگه نمی شه بهش گفت مونوگاموس! از مشکلات منتج از به اشتباه وضعیت دونستن مونوگامی-پلی گامی اینه که وقتی یکی مثل من می گه پلی گاموسه، همه فک می کنن دیگه بطور اورت در هر شرایطی می تونن به اش اَپروچ جنسی کنن و کلهم اجمعین اَویلبله. البته تا اینجاش اصولا ایرادی نداره اما قسمت مزحک قضیه اینجاست که وقتی من امتناع می کنم حالا به هر دلیلی(حتی شاید این دلیل نوع خاص روابطم با کسی که دوستش دارم باشه،) طرف طلبکار هم می شه و اعتقادم به پلی گامی رو زیر سوال می بره؛ انگار چون من پلی گاموسم، برده جنسی ای آم که طبعا باید همه رو ساپرت کنم! در حالی که اعتقاد به اینکه بحث خیانت اصولا اخلاقی نیست و پیش فرض نداشتن درباره اینجور مسائل(معنای اعتقاد به پلی گامی که تو خود پست بیشتر بازش کردم)، می تونه ربطی به اینکه خود آدم تو چه وضعیته نداشته باشه؛ مثل همون مثال برعکسش که پیش تردرباره مونوگامی زدم(مبنی بر اینکه اعتقاد به مونوگامی هم با اینکه لزوما تو باید با یکی باشی ربطی نداره.)
2 Comments:
Anonymous Anonymous said...
یه چیزی هم داریم به اسم «سریال مونو‌گامی». تو در آن واحد فقط یک پارتنر داری، ولی او را نیمه گمشده تمام زندگی خود نمی‌دانی. در طول زمان پارتنرت را عوض می‌کنی

راستی «فراتک‌مهری» (پلی آموری) هم هست که در آن چند زن و چند مرد همه با هم پارتنر هستند. حتی ممکن است همگی دوجنسگرا باشند.
http://www.polyamorysociety.org/page6.html

- شیمبالی‌بلا

Blogger Shabnam said...
بسيار عالی تحليل کردی. اين کج فهمي ای هست که من هم هميشه باهاش درگير هستم. لينکش رو گذاشتم توی وبلاگم با اجازه