واسه اوضاع به هم ریخته روان جنسیم هیچ دارویی مناسب تر از سکس نیست. اما نمی تونم با این مساله کنار بیام که با یه آدم مثل یه شی برخورد کنم. حتی اگه بدونم این مساله دو طرفه است باز هم دردی ازم دوا نمی شه چون بر اساس اخلاق مطلقی که تو این زمینه ها معمولا بهش پایبند می مونم این مساله صرف خودش قبیحه و با متقابل بودن چیزی ازش کم نمی شه. مثلا اگه یکی بت فحش ناموسی بده این تورو واسه دادن جواب مشابه اگه این حرکت رو با قلبا تقبیح کنی، نمی شه. البته این هم پیشاپیش مساله است که ذهنم تو این زمینه به این راحتی ها قانع نمی شه که باید رفت سمت درمان؛ چون با اینکه تو درد بودنش شکی نیست؛ اما تو مرض بودنش چرا و شاید این درد اصیل انسانی ای باشه که تو این شرایط به عنوان یه انسان باید کشیدش
پ ن: شایدم همه این اخلاق بازی ها توجیهی باشه واسه سانتیمانتالیسم نوظهورم که چون سخته با این همه اِهِِِِن و تلُُپم بهش اعتراف کنم، می شینم فلسفه می بافم!
خدا رو شكر
خدا رو شكر