این تصور هست که گیرنده های ذهنی دخترا بهتر از پسرها تمایلات جنس مخالف به خودشون رو می گیرن. من می خوام با اضافه کردن یه فاکتور مهم تو این مساله تشکیک کنم: خیلی وقتها دخترها فک می کنن پسری بهشون متمایله و اقدام می کنن در حالی که پسره در واقع هیچ ذهنیتی درباره طرف نداره. اما اغلب پسرا که طبعا کلیشه ای ان وقتی از دختری چراغ سبزی واقعی می گیرن، خودبخود پا می دن. در حالی که دخترها اغلب در بررسی پیشنهادها بیشتر اعمال سلیقه می کنن چراکه بر اساس کلیشه های جنسیتی ذهنشون برای تصمیم گیری تو چنین شرایطی از بچگی آماده شده. اما زمان اعترافات درباره گذشته باز بر اساس کلیشه های جنسیتی پسره ترجیح می ده نقش انتخاب کننده رو بگیره تا انتخاب شونده رو. البته ذهن دختره هم بر اساس همون کلیشه متمایله به همین تفسیر از واقعیت... خلاصه انگار به خاطر کلیشه های جنسیتی واقعیت دقیقا برعکس همون چیزی می شه که کلیشه های جنسیتی می خواد؛ یعنی درواقع بیشتر دخترها نقش انتخاب کننده رو بازی می کنن؛ هرچند ظاهر امر غیر اینه. برگردیم به اونجایی که بحث رو ازش شروع کردیم. یعنی این تفکر غالب که دخترها بهتر تمایلات به خودشون رو تشخیص می دن. پر واضحه با اضافه شدن فاکتور احتمال بیشتر ایجاد تمایل بعد گرفتن چراغ سبز از طرف مقابل در پسرها در مقابل دخترها، کل پیش فرض گزاره فوق زیر سوال می ره...
من از اساس مخالفم ها.
تو داري از منظر يك مرد به قضيه نگاه مي كني. من كمتر دختري ديدم كه تنها به فرض اينكه پسري متمايله اقدام كنه. اتفاقا دخترها در اين مورد بسيار بسيار از مردها سخت گير ترند. چون براي دخترها يك چيزي در عرف تعريف شده كه شكستن ان خيلي سخته و براي پسرها درست برعكسشه. اون هم غروره. در عرف يه دختر خوب و خاوستني دختريه كه مغرور باشه و دست نيافنتني.
و معمولا دخترها هرچند مخالف آن باز بازتوليد كننده ي اين ارزشند. براي اينكه اون پسرهايي كه قراره باهاشون طرف بشن ازشون اين رو مي خوان.
و دخترها كمتر سعي مي كنن اين رو بشكنن.
در نتيجه خيلي كم دختري پيدا مي شه كه
پيشنهاد بده يا شروع كننده ي عملي باشه. ( البته در جاهايي دارم مي گم كه عرف بشدت پذيرفته شده ها و اكثريت مد نظرم است. وگرنه اقليت كه جاي خود دارد)
و اينكه دخترها معمولا عشوه رو بهتر از پسرها آموختن. بنابراين با ابزار قدرتمندي مقل اون ديگر نيازي به اقدام مستقيم نيست. اگر ناز و عشوه شان خريدار داشت كه حله وگرنه دختره دو سهروز خودكشي مي كنه و يا گريه مي كنه و بعدش شايد يه دوستي دلش واسش بسوزه و بره به پسره بگه مرد حسابي از خواب غفلت بيدار شد.
وباز مي گويم دخترها به خاطر امنيت اين مساله را اموخته اند كه ياد بگيرند كه ببينند كه مردها چقدر بهشان تمايل دارند.
ممكن است بيراه بروند. اما ياد گرفته اند.
و مردها ياد نگرفته اند.