اقلب اینکه تمایل طرف مقابل یکی از ملاکهای اصلی برای ایجاد میل تو منه رو به عنوان یه حسن می بینم. اما این ناتوانی در تمایل یه طرفه گاهی هم می تونه منفی بشه. به هر حال آدمها نمی تونن همیشه به هم میل داشته باشن و این شامل دیگرانی که با من در ارتباطن هم می شه. تازه برداشت تو از میزان میل طرف مقابل همیشه می تونه در کوتاه مدت اشتباه باشه. در واقع برای امتداد یه رابطه لازمه در خیلی از بازه ها هرکدوم از دو طرف با کمی تساهل یه طرفه بر اساس ذهن خودش طرف مقابل رو دوست داشته باشه. اما شمه هایی از این بی علاقگی طرف مقابل واسه ذهن من کافیه که بِکنه و بره دنبال پرسه زنی های خودش و دوباره با شمه ای بالعکس همه چی از نو... این مساله یه جورایی شرایطی شبیه شرایط سابینا تو بار هستی کوندرا برام ایجاد می کنه؛ سبکی تحمل ناپذیر. دلم برای کمی بارکشی ذهنی تنگ شده. چیزی که متاسفانه روانم دیگه بلد نیستش.
پ ن: ممنون از پرنا و ووید بابت نظرات اصلاحی
همونطور که خیلی وقتها از یه دختر جواب منفی می شنوم، گاهی هم باید جواب منفی بدم. جدا از اینکه صرف همجهت بودن اتفاقی جوابم با جواب مردسالاری به زن پیشنهاد دهنده(که بطور ایدئولوژیک منفی است) آزاردهنده است، نگرانی بزرگم وقتی جواب منفی می دم اینه که شائبه این مساله پیش بیاد که پیشنهاد دادن طرف مقابل روی این تصمیمم ناخودآگاه تاثیر داشته و این انگ دور سرم می چرخه که به هر حال یه مرد ایرانیم و خودآگاهم نباشه این رویکرد(پیشنهاد دادن دختر) ناخودآگاهم رو می رمونه.
!!!6تاااا