سر خلا باسن لخت
آفتوبه
Sunday, July 13, 2008
اقلب اینکه تمایل طرف مقابل یکی از ملاکهای اصلی برای ایجاد میل تو منه رو به عنوان یه حسن می بینم. اما این ناتوانی در تمایل یه طرفه گاهی هم می تونه منفی بشه. به هر حال آدمها نمی تونن همیشه به هم میل داشته باشن و این شامل دیگرانی که با من در ارتباطن هم می شه. تازه برداشت تو از میزان میل طرف مقابل همیشه می تونه در کوتاه مدت اشتباه باشه. در واقع برای امتداد یه رابطه لازمه در خیلی از بازه ها هرکدوم از دو طرف با کمی تساهل یه طرفه بر اساس ذهن خودش طرف مقابل رو دوست داشته باشه. اما شمه هایی از این بی علاقگی طرف مقابل واسه ذهن من کافیه که بِکنه و بره دنبال پرسه زنی های خودش و دوباره با شمه ای بالعکس همه چی از نو... این مساله یه جورایی شرایطی شبیه شرایط سابینا تو بار هستی کوندرا برام ایجاد می کنه؛ سبکی تحمل ناپذیر. دلم برای کمی بارکشی ذهنی تنگ شده. چیزی که متاسفانه روانم دیگه بلد نیستش.
پ ن: ممنون از پرنا و ووید بابت نظرات اصلاحی
10 Comments:
Anonymous Anonymous said...
تورو خدا انقدر از جمله های طولانی و پرانتزای طولانی وسط یه جمله ی طولانی استفاده نکن،،، به قول اون دوستمون که بهت گفت قلمت خیلی بده، آدم ... گیجه میگیره!!!!!!!/:ژ

Anonymous Anonymous said...
البته منظورم این پست نبود، اینو هنوز نخوندم، کلی گفتم...

Anonymous Anonymous said...
الان این یکی از جملات قصار که نمیشه گفت... توروخدا خودت یه بار اینو بخون،،،، با صدای بلندا! میخوام بدونم خودت اینو چه جوری میخونی... بخون گوش میدم




همونطور که خیلی وقتها از یه دختر جواب منفی می شنوم، گاهی هم باید جواب منفی بدم. جدا از اینکه صرف همجهت بودن اتفاقی جوابم با جواب مردسالاری به زن پیشنهاد دهنده(که بطور ایدئولوژیک منفی است) آزاردهنده است، نگرانی بزرگم وقتی جواب منفی می دم اینه که شائبه این مساله پیش بیاد که پیشنهاد دادن طرف مقابل روی این تصمیمم ناخودآگاه تاثیر داشته و این انگ دور سرم می چرخه که به هر حال یه مرد ایرانیم و خودآگاهم نباشه این رویکرد(پیشنهاد دادن دختر) ناخودآگاهم رو می رمونه.

Anonymous Anonymous said...
فقط 6 تا (که) داره!!!


!!!6تاااا

Anonymous Anonymous said...
saabina bood esme dokhtare,na sonia!

Blogger don sifon said...
This comment has been removed by the author.

Blogger don sifon said...
دوختر ناز... این مثالی که آوردی خودش شامل 4 تا جمله می شه. "و" هم مثل نقطه می تونه دو تا جمله مستقل و به تنهایی کامل رو از هم جدا کنه. راستش رو بخوای من در خوندن این تیکه مشکل خاصی ندارم؛ البته این مساله اصلا دفاع مناسبی نیست چون هرجور می نوشتم، خودم که می تونستم بخونمش و این راه که خودم رو به خودندش فرا بخونی، اگه اشکالی هم تو نوع نوشتن باشه، کاری پیش نمی بره. اما در نهایت بسیار محتمله نوشته هام سخت خون باشن. به هر حال در زمینه تسلط به ادبیات فارسی بر اساس شواهد و قراین نمی تونم ادعای خاصی داشته باشم. به هر حال ممنون از انتقادت و در کل شرمنده تو و همه بقیه دوستان بابت نوع نگارشم. اینم یه ایراد روی ایرادای دیگم

Anonymous Anonymous said...
دن سیفون استاد بهم چسبوندن جملاتی به طول نیم متر و پارگرافهایی به درازای سه سیگار اسی است

Blogger void said...
Sabina, na Sabrina!

Anonymous Anonymous said...
به هر حال ممنون و معذرت، شایدم ایراد از منه که راحت نمیتونم بخونم،،، به هر حال مهم اینه که با این وجود وبلاگت اونقدر برام جذاب هست که هر روز بهش سر بزنم،،، مراقب خودت باش