در ادامه بحث خیانت: خیلی از اوقات وقتی با شخص ثالثی می خوابی، طرف مقابلت رنج زیادی می کشه و این مساله تو رو هم رنج می ده و به این نتیجه می رسی که ای کاش خیانت نکرده بودی. اما بذار با یه مثال کمی بیشتر با این مساله ور بریم. فک نکنم منکر این باشی که محتمله در حینی که درگیر پارتنرشیپ با یه نفری از خیلی ها خوشت بیاد و فک نکنم معتقد باشی واسه هر خوش اومدنی نیاز به این هست که به طرفت توضیح بدی که اگه اینجور باشه شبانه روز باید مشغول وِر زدن در این باره باشی. نتیجه منطقی اینه که برای موضوع مرزی تعیین می کنی؛ مثلا اینترکورس یا حتی شاید لب گرفتن. خب فرض کن در حینی که تو یه رابطه ای در جریان همین خوش اومدن ها در یه مورد به جایی رسیدی که بری به این سمت با شخص ثالث بخوابی. و خُب عین یه بچه خوب بری به پارتنرت بگی که می خوای با یکی دیگه بخوابی. فک می کنی با رعایت این اصول چیزی از زجری که قرار بکشه(اگه می کشه) کم کردی؟ اینجور به نظر نمی رسه. حسادت این چیزا حالیش نیست. شاید حتی بشه گفت از یه جهاتی طرح مساله بعد از سکس با شخص ثالث می تونه مزایایی هم واسه طرف داشته باشه؛ مثلا اینکه دیگه کار از کار گذشته و از دست و پا زدن مذبوحانه معافه یا اینکه می تونه تورو به عنوان دروغ گو سرزنش کنه و خالی شه... مساله اصلی اینجا است که رنج هیچ ربطی به رعایت اصول مونوگامی نداره. شاید یه راه حل این باشه که بدون اینکه به شخص ثالث اشاره کنی روی به هم زدن رابطه پافشاری کنی که طبعا رویکردی عاری ازصداقته. جوابگو بودن این رویکرد آخر هم نشون می ده که رابطه خطی بین دروغگویی تو و رنج طرف هم برقرار نیست. به نظر من اون رنج رنج اجتناب ناپذیر انسانیست که اگه می خوای زندگی انسانی کنی راهی جز تحمیلش در جایی و تحملش در جایی دیگه نداری و اشتباه بزرگیه دنبال دلایل اخلاقی یا تعریف مفاهیم ثقیلی مثل خیانت براش باشی.
kheyli az mardome maa hanooz be (( sooraakh baashe valo too divaar)) yaa (( nar baashe valo khar baashe)) motaghedan