دوستی امنیتی که در زندگی جنسی لازم است را دلیلش برای انتخاب مونوگامی می دانست. می خوام یه کم با این مساله ور برم. تو قرار مونوگامی همونجور که پیشتر بحثش شد شما یه مرزی رو به عنوان مرز رابطه جنسی تعیین می کنین و از اون به بعد رو خیانت می دونین. طبعا با تعیین این مرز هر نوع ارتباط در سطوح پایین تر رو مجاز می دونی. اما نکته اینجاست که همین رفتارها و حرکات اند که شما رو به سمت نزدیک شدن به مرز خیانت تعریف شده تون می بره. مثلا رقصیدن می تونه تورو یه قدم به در آغوش کشیدن نزدیک می کنه؛ به آغوش کشیدن یه قدم به بوسیدن و... پس در واقع تو در حین قراری که به خاطر امنیت گذاشتی بسیاری از مقدماتی رو مشروع دونستی که همون امنیت رو در آینده به هم خواهند زد. به نظر من واقع بینانه اش اینه که اصولا امنیتی در این زمینه وجود نداره. حالا تو می تونی به این خاطر سکس رو ترک کنی و بزنی تو پارکینگ؛ می تونی هم دنبال چیزهای لذت بخش دیگری تو سکس باشی؛ چیزهایی که با ذات سکس تناقض نداشته باشن.