هر دم از این باغ بری می رسد... همینجوریش کم درگیری ذهنی دارم امروز بعد از یه سری صحبتها این مثل خوره افتاده تو ذهنم که آیا رویکرد جنسی ام اخلاقیه یا نه؟ منظورم اینه که من با این نوع زندگیم و اعلامش تو این بلاگ طبعا می تونم باعث ترغیب خیلی ها بشم. جدا از وبلاگ تو ارتباط حضوری با بقیه هم اونچیزی که هستم رو اعلام می کنم که فک کنم بدترم هست. اما آیا طرف های اون کسانی که به این رویکرد ترغیب می شن هم آدمهای اخلاقی ایَن؟ شاید خیلی هارو هول بدم تو دهن شیر و اونها مثل من نباشن که بتونن خودشون رو جمع کنن و له شن... اصلا شاید خودمم دارم می رم تو دهن شیر ولی لااقلکنش اینه که تصمیم خودمه و می دونم دارم ریسک می کنم و عواقبشم پذیرفتم. اما آیا همه اونهایی که می رن دنبال آزادی بی قید و شرط جنسی (چیزی که من تا الان فقط زیبایی هاش رو نشون دادم) هم همین شرایط رو خواهند داشت؟ آیا من حق دارم از طرف اونها عواقب بپذیرم؟ فرضا یکی تحت این فشارا رونده بشه، معتاد تزریقی بشه و در نهایت ایدز بگیره؛ من می تونم خودم رو کاملا تبرعه بدونم؟ یا فرضا ایدز بگیره اونوقت چی؟ می تونم با استدلال صرف خودم رو قانع کنم؟ اصلا طرز زندگی من نمی تونه تبلیغی باشه برای چیزی که خیلی ها در جریانش ممکنه داغون بشن؟ اما خُب نمی تونم هم اونچیزی که واقعا هستم نباشم و دروغ بگم... خلاصه دارم خُل می شم!