یکی از دوستان واسه یه دختری از آشناهاش سراغ یه پرده دوز(از نوع بکارتش) رو ازم می گیره. با اینکه احتمالا با یه پرس و جوی ساده پیدا می کنم، اما واقعا دست و دلم نمی ره پیگیر شم. کاش مساله سقط جنین بود که با اینکه دردسر قانونیش بیشتر می شد، با جون دل دنبال کارش رو می گرفتم... از این جهت که کلاه گذاشتن سر پسره است نه تنها ناراحت نمی شم که حالم می کنم؛ آدم جاکشِ ناموس پرستی که واسش این مساله مهمه، هیچ همدلی ای در من بر نمی انگیزه وهمون بهتر بره تو پاچه اش(البته بر اساس تعریف خودش از تو پاچه رفتن نه تعریف من و امثال من). در واقع یه جورایی مساله ام اینه که از اینکه تو بازتولید این کلیشه گُه یه دستی -حتی دورادور و غیر مستقیم- داشته باشم، به شدت مشمئز می شم و حالم از اون دست به هم می خوره. نمی دونم چیکار می کنم آخر...
از پروژه ی جدید فرانی دیدن فرمائید. لطفا
در ضمن تو نیکی می کن و در دجله انداز... بقیه شم شاعر نگفته
:)