سر خلا باسن لخت
آفتوبه
Friday, May 02, 2008
یکی از دوستان واسه یه دختری از آشناهاش سراغ یه پرده دوز(از نوع بکارتش) رو ازم می گیره. با اینکه احتمالا با یه پرس و جوی ساده پیدا می کنم، اما واقعا دست و دلم نمی ره پیگیر شم. کاش مساله سقط جنین بود که با اینکه دردسر قانونیش بیشتر می شد، با جون دل دنبال کارش رو می گرفتم... از این جهت که کلاه گذاشتن سر پسره است نه تنها ناراحت نمی شم که حالم می کنم؛ آدم جاکشِ ناموس پرستی که واسش این مساله مهمه، هیچ همدلی ای در من بر نمی انگیزه وهمون بهتر بره تو پاچه اش(البته بر اساس تعریف خودش از تو پاچه رفتن نه تعریف من و امثال من). در واقع یه جورایی مساله ام اینه که از اینکه تو بازتولید این کلیشه گُه یه دستی -حتی دورادور و غیر مستقیم- داشته باشم، به شدت مشمئز می شم و حالم از اون دست به هم می خوره. نمی دونم چیکار می کنم آخر...
4 Comments:
Anonymous Anonymous said...
کمکش کن بره ....چون حتمن دختره لازم داره که میخواد دیگه حتمن کارش گیره ...دختره و تو پاچه ی اون ناموس پرسته رفتن مهم تر از حالت تهوع جنابعالیه که ! مطمئنن مسئله ی مهمیه برا دختره اما احساس خودتو میتونی یه کاریش کنی...با کار دختره موافق نیستم به هیچ عنوان ...ولی خب میخواد اینکارو بکنه و ازاده که بکنه...بعدشم منم مث تو از تو پاچه ی یارو ناموس پرسته رفتن لذت میبرم

Anonymous Anonymous said...
پس دستی در امر تو پاچه یارو رفتن داشته باشی هم بد نیست ..میشه اینطوری نگا کرد قضیه رو ...

Anonymous Anonymous said...
سلام. دن جان. من بالاخره موفق شدم کامنتگیر شما رو باز کنم. میخواستم بگم آدرس بنده عوض شده.
از پروژه ی جدید فرانی دیدن فرمائید. لطفا

در ضمن تو نیکی می کن و در دجله انداز... بقیه شم شاعر نگفته
:)

Blogger adomide said...
آخه واقعا مسئله اینجاست که اصلا دوختنی در کار نیست.. یعنی اصلا نمیشه پرده رو دوخت این مسئله ی که دکترها برای خودشون رو در آوردن