یه نکته بامزه اینه که ذهن وقتی یه نفر را حالا به هر دلیل فیلتر می کنه، به دلیل فک کردن و تمرکز روی فیلتر و طبعا طرفی که فبلتر شده اونو هی بیشتر و بیشتر تو ذهنت پر و بال می ده و احتمال عاشق شدن رو بیشتر می کنه؛ یعنی نتیجه ای عکس اون چیزی که هدف ذهنت بوده. مثلا این برنامه برای من درباره جذاب رمان روسی خون پیش اومد. به دلیل فاصله مکانی با اینکه به نظرم جذاب بود تصمیم داشتم که سعی کنم در هیچ صورتی سمتش نرم. در اون بازه که چنین تصمیمی گرفتم لااقل دو نفر دیگه به همون اندازه برام جذاب بودن ولی این تصمیم برای فیلتر همانا تمرکز ذهن روی این مساله وطبعا شخصی که قراره فیلتر شه همانا و در نهایت عاشق شدن همانا... حالا دلیل فیلتر می تونه هر چی فرای مساله خود جذابیت و میزانش و نوساناتش باشه؛ مثلا طرف پارتنر فبلی یکی از دوستات بوده باشه و نخوای دوستت رو برنجونی یا طرف به نظرت یه نقص اخلاقی انکارناپذیر داشته باشه یا. خلاصه به نظرم در اینجور شرایط هیچ توصیه ای نمی شه کرد و بهترین کار سکوته چون توصیه منتج می شه به تمرکز توجه که پایه اولیه رسوندن جذابیت اون و طبعا مجذوبیت تو به حد غیر قابل کنترلیه که بهش می گن عشق. البته این نکته رو هم اضافه کنم که طرف باید یه جورایی پیش از اون هم برات جذابیت اولیه رو داشته باشه.