یه زمانی بود که وقتی یه زوج رو می دیدم که دست در دست هم تو خیابون قدم می زنن حسودیم می شد و با خودم خیال می کردم که یعنی می شه منم با یکی اینطوری باشم؟ اما این روزها در حین پیاده روی های بی پایانم همیشه با دیدن چنین صحنه هایی کلی شارژ می شم که چه خوب که تنهام... البته ج ا هم یه جورایی غیر مستقیم به من در بوجود آمدن این احساس رضایت کمک کرده: حجاب علاوه بر مو معمولا زنها رو به پوشوندن گوشها هم مجاب می کنه. ای بسا اگه گوش دخترانی که با زوجشون در خیابون قدم می زنن رو می دیدم، به کسی که دسترسی به اونها داره و می تونه زبونش رو در شیارهای سکس اونها بلغزونه، حسودشم می شد به شدت!