کلیشه پسر بچه و پدرش در حمام...
- بابا بابا این چیه لای پاهات؟
- ممم... این دماغ دوممه. مردا دو تا دماغ دارن
- راستشو بگو نکنه تو پینوکیو رو برعکس قورت دادی؟
- نه! این چه سوالیه می پرسی؟
- آخه فقط دماغ پینوکیو این شکلیه
- نه عزیزم پدر ژپتو آخرای تراشیدن پینوکیو، حوصله نداشت دو تا دماغ رو در بیاره؛ یکیشون کرد و کارکرد جفت دماغهارو تو همون یکی جمع کرد
- بابا بابا می دونی فرق تو با پینوکیو چیه؟
- نه! چی؟
- پینوکیو اول دروغ می گه بعد دماغش دراز می شه؛ تو اول دماغت دراز می شه بعد دروغ می گی.
- دماغ من؟...
- آره وقتی تو رختخواب با مامانی و دماغت دراز می شه، بهش دروغکی می گی دوسش داری.
- نه پسرم اینطوری نیست من مادرت رو دوست دارم!
- هم اینو دروغ می گی؛ هم اینو که پینوکیو رو نخوردی. زود باش تُفش کن
- !
- خیال کردی با گاگول طرفی؟ از وقتی شروع کردم به حرف زدن باهات، لحظه به لحظه دماغت بیشتر می زنه بیرون...
- !
- یه وقت نگی دوسم داری که جیغ می کشم مامانو خبر می کنما؛ خوب می دونم برنامه ات واسه بعدش چیه! ...
- !
پ ن: خوب که نیگا کنی، اینکه همه مردا پینوکیو قورت داده باشن، از قضیه لک لک و اینا که ثقیل تر نیست و درواقع یه چیزیه تو همون مایه ها...
پ ن2: حیا نمی کنم!
:)