سر خلا باسن لخت
آفتوبه
Monday, July 16, 2007
خیلی ناراحتم. تو این هیر و ویری یه دختر برای اولین بار تو زندگی ام یه هو بهم مستقیم مستقیم پیشنهاد سکس داد. طبعا به اش گفتم نه. اگه منو بشناسین دچار این سو تفاهم نمی شین که پیشنهاد از طرف مقابل باعث این عکس العمل من شده و اگه دیگر شرایط پارتنر داشتن به علاوه سکسی بودن طرف برام فراهم می بود، این ارائه پیشنهاد از طرف اون امتیاز بسیار مثبتی هم بود: بسیار جذابه پیدا کردن زنانی اینطور فرای کلیشه ها در این جامعه عهد دقیانوسی. امادر هر حال بسیارلحظات سختی بود. الان هم شدیدا ناراحتم. مطمئنا نه واسه موقعیتی که از دست دادم؛ بلکه واسه درد یه انسان دیگه که درش نقش داشتم. توی این جامعه کوفتی خیلی باید برای یه زن جواب ردشنیدن در این زمینه سخت باشه. حتما خیلی به خودش فحش می ده. خیلی غرورش از نظر خودش زیر سوال رفته و این مساله ذهنشو می خوره. من که به خاطر این شجاعتش احترام زیادی براش قائلم ولی اون حتما فک می کنه تو ذهنم تحقیرش می کنم. خیلی حس و حال بدیه. اینم یکی دیگه از دردهایی که جامعه مردسالار به دوتا انسان(از چمله یه مرد) تحمیل کرده؛ اگه اوضاع این شکلی نبود، اون بسیار راحت با این مساله کنار می اومد همونطور که ما پسرا با این مساله طبیعی(رد پیشنهاد) کنار می آییم... حالا نمی شد اینروزا که خودم هزار و یک بدبختی و فکرمشغولی دارم این اتفاق نمی افتاد تا دردش روی بقیه تلمبار نشه؟
پ ن1: من که قضیه رو پیچوندم یعنی رفتم تو فار دلقک بازی که مثلا "مستی؟" یا "سرت نخورده به در کابینت؟" و خلاصه گفتم" به دلیل دوری ازشرایط طبیعی بذار حالت که خوب شد به هم صحبت می کنیم". با این اطمینان که دیگه مطرح نمی کندش. اینکار یه فایده داره که شاید فک کنه واقعا نفهمیدم و یه جورایی ماست مالی کنه که طبیعتا باهاش همکاری مبسوطی می کنم. یه بدی هم داره که شاید به اشتباه حس کنه چون پیشنهاد از طرف یه زن بوده، ناخودآگاه پس کشیدم و اینکارو بد دونستم و یا رسمیت نشناختمش. نمی دونم چی کار کنم؛ بسیار حس بدیه
پ ن2: جاکشه هرکی فک کنه این پست رو واسه نشون دادن اینکه چه طرفدارایی دارم گذاشتم و ته دلم خیلی هم ذوق کردم؛ واقعا دارم عذاب می کشم...
پ ن3: ناشناس گرامی باز هم بدون اینکه جایی برای دادن جواب بطور شخصی بذاری کامنت گذاشتی و من مجبورم اینجا که جاش نیست جواب بدم: من دلایلمو گفتم. هم در پست های گذشته؛ هم تو این پست. دو دلیل عمده رو باز تکرار می کنم: اون دختر با تمام احترام از نظر من جذاب نبود که این حق طبیعیمه(مگه تثوریت بر اساس کلیشه های ذهنی این باشه که سکس یه پسر ارزش نداره و مرداها گوریلی هستند که برایشان اصلا مهم نیست طرف مقابل کی باشه!). به علاوه تا وقتی کسی تو ذهنم هست، نمی تونم با فرد دومی سکس کنم. هرکدام از این دو دلیل به تنهایی برای من کافین.
4 Comments:
Blogger Artemis said...
خوب چرا گفتی نه؟ از عذاب کشيدن که بهتر بود!

Anonymous Anonymous said...
به هر حال دلیل نه گفتنت اینه که اون زن پیشنهاد داده بود وگرنه یه توضیحی هم راجع به دلیلت می دادی. همه تون مثل همید فقط ادای روشنفکری در می ارین

Blogger پ said...
قابلِ دركه؛ امّا به نظرِ من خيلي بهتر بود اگه براش توضيح مي دادي كه پيشنهادشو به رسميت مي شناسي و براش احترام قائلي، فقط دلت نمي خواد بپذيريش. فكر مي كنم فقط غافلگير شدن و قرار گرفتن توي موقعيت باعث شده كه اين طوري برخورد كني؛ چون از كسي كه درباره ي سكس و فمينيسم اين قدر آزادانه فكر مي كنه و مي نويسه، اين برخورد واقعاً بعيده

Anonymous Anonymous said...
به نظرم باید تحمل نه شنیدن داشته باشه آدم
اما این قضیه واسه منم خیلی سخته
کلا خواستن کسی که نمی خوادت واسه یه دختر خیلی زجر آوره
پسرو نمیدونم چون نیستم
پ ن : آقا فکر کنم حالت به هم بخوره از اینکه این پستای قدیمی رو دارم جواب میدم :پی