به نظر من "من می ترسم" یه قدم جلوتره از "خلایق هرچه لایق". من معتقدم کافیه 200-300 هزار نفر از هیچی نترسن وحاضر باشن برای رفتن این سیستم بها بدن تا اینا ساقط شن. اونوقت مگه خلایق ما همون خلایق قبلی نیستن؟ مگه لیاقتشون فرقی کرده؟
پ ن: فک نکن به خاطر لذت از شجاعت خودم در مقابل ترس دیگرون دست روی این مساله گذاشتم. مثل اکثر شما یه بچه سوسولم که مامان بابام از بچگی نذاشتن آب تو دلم تکون بخوره و به احتمال زیاد اگر کارم به جاهای باریک بکشه با یه چک زیر گوشم، شروع کنم به زار زار گریه کردن. اما معترفم به اینکه کافیه درصد کمی از مخالفا که تو پَستو نشستن و فحش می دن یا فحش دادن روهم ممنوع کردن اما به قول
دُکی در "به تخمم" گفتن فضیلت می بینن و با "خلایق هرچه لایق" جلق می زنن، بیان وسط و حاضر باشن بها بِدَن که این بساط سه سوت جمع شه. اگر هم چیزی مارو لایق شرایط فعلی کرده نه سطح فکر عواممون، بلکه بی جربزگی مدعیان آدم حسابیامونه...
پ ن2: البته کار داره به جایی می کشه که حس می کنم زندگیم فرق زیادی با زندون نداره و هیچ بعید نیست ترجیح بدم اگه زندون در کاره، پشت میله های فلزی باشه؛ نه پشت میله های ترس و ارعاب. با این موافقم که ترس خالص از ترسناک واقعی یه مرحله به ترسیدن از ترس شرف داره...