امروز یکی به این تئوری اشاره کرد که به نظر من بیش از هر تئوری دیگه ای به این بگیر و ببندها می خوره: "در واقع این بگیر و ببندها به دستور قالیباف سردسته باند سپاه برای بدنام کردن احمدی نژاد و دادن گوشی به دست حضرت اجله که در انتخاب شهردار انقد موش ندوونه و پاشو از رو دم جناب قالیباف و دارو دسته اش برداره و اگر نه با ادامه این بساط شعار انتخاباتیشو به گه می کشه که تازه این اول کشیدن شمشیر از رو می تونه باشه" اعتقاد به اینجور تئوری ها خوبیش اینه که می دونی طرفین با گرفتن امتیازهای لازم بساطو جمع می کنن و گریزی می شه بر این توهم که "داریم می ریم به گذشته تاریک". اما بدیش اینه که آدم می بینه در مملکتیه که ذهنیات و زندگی تعداد کثیری برای عده ای معدود ذره ای ارزش نداره و تا حد یه آلت دست برای بازی قدرت حقیر شده. و دردناکتر اینه که مثل همیشه مفهومی که از وجودش و از نوع بودنش به عنوان دم دست ترین کالای قابل مانور استفاده می شه، زن و هدف گرفتن جنسیت اونه که چون همیشه به راحتی به تجاوز و بدون لحظه ای تامل از اون می گذرن