تو کتاب جستجو صحنه ای هست که مارسل از سوراخی سکس آقای دوشارلوس رو با ژوپین خیاط می بینه و چشماش به بسیاری از حقایق غیر قابل توجیه گذشته باز می شه: یعنی همجنس گرایی دوشارلوس توضیح بیاری از حالات، رفتارها و برخوردهایی می شه که قبلا نمی فهمیدشون. امروز من فهمیدم منشی شرکتمون جنده است. دقیقا از شنود یه دعوا مرافع اش از پشت در اتاق مدیر عاملمون درباره مراسم سکسی جمعی که بعد بیرون کردن ما(نامهرمان قضیه) قراره تو شرکت برگزار شه. بیچاره می گفت از دیروز تنش هنوز درد می کنه ولی مدیر عامله بی خیال نمی شد و کارو تا گریه خانم منشی پیش برد... من بعد دیدن این صحنه فهمیدم که بسته شدن های ناگهانی شرکت در بعضی مواقع، دک کردن انتخابی اعضای شرکت، رختخوابی که در یکی از اتاقهای بالا همیشه پهنه، حرفهای نامفهومی که بین افراد شرکت ردو بدل می شد، حرکات و تماسهای مشکوک بدنی خانم منشی با خود من و... توضیحشون چیه. این مساله با این برداشت شخصی که قبلا هم داشتم، می خونه: جنده ها مثل همجنس گراها از نظر جنسی گونه متفاوتین و تو اگه این رو در کسی تشخیص ندی، نسبت به رفتارهاش گیج می شی؛ همونطور که مارسل نسبت به دوشارلوس و من نسبت به خانم منشی. اما تنها یه کد کافیه که همه چی در آنی برات روشن بشه.
پ ن: فک نکنم دیگه بتونم برم اونجا.