من بطور شخصی در این جور تفکیکها و دور شدن ها این فایده را یرای قدرت متصورم که می تونه برای خود نقش ناظم و سازوکار مرزبان رو تعریف کنه و در نتیجه وجودش را توجیه کرده و آنرا حیاتی نشون بده. در حالی که با نبودن مرز مشخص، یک قاضی مافوق بشر بی معنی می شه. مثل کلیسا که بدون وجود بهشت و جهنم نمی توانست سالها بر دنیا حکومت کنه.
پ ن: بازهم بگم من با این نوع تفکر مخالفم و این مطلب فقط در جهت پیدا کردن توجیهی برای قضیه فوکو به ذهنم رسید.