به نظر من در فیلم چشمان کاملا بسته کوبریک یه سکانس عالی هست که صجنه ایه که تام کروز و نیکول کیدمن با هم لخت تو رختخوابن و به هدف سکس ماری جوانا می کشن. من نمی خوام وارد بحث اون سکانس بشم. اینو گفتم تا به این برسم که پایان اون فیلم بسیار ضعیف و به نظر من یه جورایی احترام به ذهنیت کالا محور مخاطب نسبت به زن و تمایل رندن اون به پشت پرده های تجلی کیان و ناموس خانواده در زن بود.
یعنی نمی شد داستان با واقعیت خیانت(من با این کلمه موافق نیستم) زن تموم شه؟ من نمی دونم چرا مردها با اینکه در مورد خودشون مخفیانه قائل به اینن که علاقه و عشقشون به یه نفر هرچقدر هم شدید ممکنه یه روزی به طور یک طرفه تموم شه، اما در مورد این واقعیت که "ممکنه علاقه یه زن بهشون بمیره در عین اینکه خودشون هنوز طرفشونو دوست داشته باشن." و اینکه در این حال این حقو دارن که در نهایت اونارو ترک کنن یا نه، ترجیح می دن صورت مساله رو پاک کنن. نمی گم دردناک نیست. اما اولا دردناکی صِرف تعیین کننده حق و ناحق نیست و در ثانی این ماده چیزیه که با طرز تفکرشون قرنهاست به خورد جنس دیگه(با اصطلاح "جنس مخالف" موافق نیستم) می دن حالا چه تلخ چه شیرین. من ترجیح می دادم کوبریک شجاعتشو داشت کام مخاطبو از این حقیقت تلخ نگه داره.