سر خلا باسن لخت
آفتوبه
Friday, April 06, 2007
دردناکه. مخصوصا وقتی ناهید کشاورز این نمونه یک انسان رو تو ذهنم تجسم می کنم. بله این روزا می گذره. ناهید از زندان در می آد؛ با توجه به شناخت هر چند محدودم ازش، پا پس نمی کشه و به محض در اومدن بازم همون قهرمان سابق خواهد بود. اما این در حال حاضر از دردناکی تناقض موجود در تصویر پاکی و شهامت در بند1 اوین کم نمی کنه. همین امروز صبح بود که محمود چی توز در هنگام اعلام آزادی سربازای انگلیسی با کلی ژست به مناسبت سالروز تولد پیغمبر، عطوفت اسلامی رو تو کون دنیا می تپوند. در حالی که مساله فقط نداشتن تخم به حجم مناسب بود و الا جایی که به پست یه موردی که دستش به هیچ جا بند نیست، می خورن، اونوقته که رافت اسلامی رو به معنای واقعی می شه دید. البته با توجه به نوشته یکی از دوستان که:"ماشین عروس ها تو خیابونا بوق میزنن. امشب پنج شنبه است. شب ِ جمعه است. فردا تولد پیغمبرشون هم هست. عروسک های تورپیچی شده امشب تو فیلم عروسیشون بازی می کنن. خودشون رو با سکه ها معامله می کنن. امشب قراره لنگ های عروسک ها بالا بره و خون روی رون هاشون بماسه. تو این شب ِ سکسی کی به فکر تو ِ؟ کی می دونه تو الان تو بند یک اوین چی می کشی؟ خبر دارن که تو الان به خاطر اونا تو زندانی؟ کسی وسط ِ آه و اوه اش به تو فکر می کنه که به خاطر حق و حقوق زن های دیگه زندگی و درس ات رو ول کردی و اومدی ایران و صاف هم تو اوین؟من الان دلم می خواد همه ی ماشین عروس های عالم رو آتش بزنم . دلم می خواد همین الان برم همه ی زوج ها رو از تو بغل هم بیرون بکشم. از همه ی آدم های احمق و بیخیال حالم به هم می خوره. من خسته نیستم. من عصبی نیستم. فقط خیلی خیلی عصبانی ام."، می شه دید مردممونم آش دهن سوزتری نیستن... اینجاست که یه لحظه آدم می آد بگه "خلایق هرچه لایق" که یاد لیاقت ناهید کشاورز و تناقص جاری می افته و ترجیح می ده خفه شه.
1 Comments:
Anonymous Anonymous said...
adamaaa asbab bazian :(