سر خلا باسن لخت
آفتوبه
Friday, February 09, 2007

و اما نقد من به جنبش فمینیستی؛ ابتداعا با چندتا نقل قول شروع می کنم. اولیش از مطلبی از سیبیل طلا است که به جای خود گفتم با اعتراضش کاملا موافقم. اما نوع اعتراض هم مهمه همونجور که شاید انتقاد محمود فرجامی تا حدودی درست بود ولی لحن نفرت انگیزی داشت.

"من اگر جای شما بودم آن لوگوی کلاغستان را بر می داشتنم جايش يک عضو شريف مردانه می گذاشتم که نمادی از مرد سالاری مبتذل این برنامه باشد..."

و دومین نقل قول از یکی از کمپینی هاست که در وبلاگ شخصیش گذاشته و بدلیل بی خبری از رضایت یا عدم رضایتش لزومی نمی بینم ازش نام ببرم:

"این دو روزه اتفاقاتی افتاد که گرچه برایم بی اهمیت بود اما برای بار هزارم خوشحالم کرد از اینکه "مرد" نیستم. خیلی جاها جلوی خودم را گرفتم که وارد کانسپت های مردانه نشوم (کانسپت مردانه، استفاده ی بی پروا از واژه های جنسی، مثلن نام بردن اندام های جنسی نیست اما فحش جنسی هست) و اخلاق فمینیستی را از یاد نبرم. اخلاق فمینیستی نگذاشت از قدرت ام ( که اینجا در اختیار داشتن برخی اطلاعات خصوصی افراد بود) علیه اشخاص استفاده کنم. اخلاقیات فمینیستی نگذاشت نقطه ضعف های طرف ام را علنی کنم فقط به این قصد که له اش کرده باشم. که برنده باشم. در عوض اخلاقیات مقدس مردانه بود که این منش ام را دلسوزی های ریاکارانه ی زنانه و کولی بازی هایی جهت یافتن شوهر تعبیر کرد. چه باک؟ من از خودم راضی هستم...."

و به این دو نقل قول اضافه می کنم صحبتی که مهرانگیز کار در جواب شخصی که می گفت شما چرا به مسائلی مثل مهریه که به نفع زن است اشاره نمی کنین و سعی در تغییر اونا ندارین. فرمودند:"زنها مجبورند برای داشتن اهرمی در طلاق به مهریه سنگین متوصل شن. به علاوه مرد که اون مهریه را امضا می کنه، می تونه این کارو نکنه..."

ابتدا به مطلب اول از سیبیل طلا اشاره می کنم. به نظر من ایشون در مقابل مساله ای اشتباه و حقیقتا قابل موضع گیری، برخوردی از همان جنسی کردن که طرف مقابل. یعنی ایراد یک انسان و نگاه غیر انسانیش را، به مرد بودنش متصل کردن که دقیقا حرکتی است از جنس تبعیض جنسی. به علاوه از آلت جنسی مرد به عنوان توهین استفاده کردن که نشانه تحقیر ذهنی ایشان نسبت به آلت تناسلی مرده. و اگر بخواهیم مثل خودش روی این حرکت اسم بگذاریم می شه زن سالارانه که البته من با این نوع نامگذاری و موضع گیری مخالفم و این را حرکتی عاری از ایمان به برابری انسانها و اشتباهی انسانی می دونم که مرد و زن نمی شناسه. از این تفکر در متن نقل شده از اون وبلاگ شخصی با وضوح و شدت بیشتری می توان یافت. نویسنده در اون متن در مناقشه ای که احتمالا بین او و یه پسر اتفاق افتاده، به وضوح تمامی صفان مثبت انسانی خود را به زن بودنش و صفات غیر انسانی طرف مقابل را به مرد بودنش متصل کرده. من شخصا این حرکت فاشیستی مصادره صفات تا پیش از این شریف انسانی را به نفع جنبس فمینیسم به ایشون و کل جنبش زنان تبریک می گم. در واقع ایشون مثلا این گزاره کلی را تلویحا پیش فرض قرار داده که اینکه "نقطه ضعف طرف مقابلت را صرفا به قصد له کردن در مناقشه لفظی مورد هدف قرار ندی " خصوصیاتی مربوط به جنس(برتر) زنه که مرد به دلیل جنسیتش دارای آن نیست. حتی در صحبتهای مهرانگیز کار هم می شه دید که به راحتی در عین تقبیح نابرابری های به نفع مردان، تبعیضهای به نفع زن را دفاع طبیعی می دونه. در حالی که می شه به راحتی قضیه را برعکس دید. مثلا همانطور که مرد زیر عقدنامه را فرضا با شرط مهریه سنگین امضا می کنه، زن هم زیر همان را با مفادی تبعیض آمیز امضا کرده و این دلیلی بر توجیه نابرابری حقوقی نیست. و نهایتا من در این صحبت هم همان عنصر شنیع نگاه نابرابر به انسانها را می بینم.

برای من واضح است شرایط نابرابر زن و مرد به دلیل ذات رابطه ایندو با هم مثلا مثل تبعیض بین سیاه و سفید نیست؛ که یک طرف راضی و خشنود باشد و طرف دیگر در موضع ضعف. در واقع همانجور که زنها در این رابطه کالایی قابل مبادله شدن مردها هم تبدیل شدن به دلالانی همیشه بدهکار و در این رابطه اثزی از آن چیز ذاتا ارزشمند که برای دو طرف در این رابطه گوهری بی بدلیه، برای هیچکدوم چیزی دیده نمی شه و این شرایط غیر انسانی به وضوح دوسر باخته. و از نظر من کاملا واضحه که اسم مردسالارانه اصلا کلامی مناسبی برای اطلاق به آن نیست مگر برای دوستانی که ذهنیت غلط خود را با انگیزه کوچک سبک شدن و به قیمت رفتاری تبعیض آمیز به نوعی دیگر، حفظ می کنن. به علاوه که در شرایط فعلی همانقدر مردها موثرند که زنان که گاه به گاه در خود مجلس دفاع آنها را از این نابرابری می بینیم که اطلاق مردسالارانه تقریبا آنها را هم با وجود زن بودن تبرئه می کنه.

نهایتا برای من واضحه که راه بهتری برای اعتراض و حرکت برای بهبود شرایط هست. برای نمونه توجه شمارا بار دیگر به مطلب لوا جلب می کنم؛ که در عین اعتراض شدید به مطلبی نفرت انگیز، اثری از برخورد متقابل در آن نیست. من پیش از این هم از ایشون جز این ندیدم و به نظرم الگوی یک ذهنیت شریف انسانی در عین عدم انفعاله.

5 Comments:
Blogger مانی خان said...
بی خبر سر زدید قدمتان روی چشم

Blogger گوليا said...
فکر می کنم یا نتوانستم منظورم را درست بیان کنم یا تو اشتباه برداشت کردی . شاید به جای اخلاقیات مقدس مردانه باید می نوشتم اخلاقیات مقدس "مردسالارانه" . که مربوط به جنس خاصی نکرده باشم. آن منش های انسانی را هم به زن بودن منتسب نکرده ام. به فمینیسم منتسب کرده ام. که همانطور که بارها بهت گفته ام زن و مرد ندارد. همانطور که زنان می توانند مردسالار باشند مردان هم می توانند فمینیست باشند. اگرچه این دومی را با ذره بین باید دنبالش بگردی برعکس اولی که فراوان اند
در این مورد خاص هم چه کنم که طرف مقابلم مرد بود؟

Blogger don sifon said...
گولیای عزیز تو رسما اعلام کردی که خوشحالی که مرد نیستی و من احساس می کنم از ابتدا موضع روشن است... تو رفتار غیر انسانی یک شخص را به جنسیتش لینک دادی و این دقیقا از جنس تبعیض جنسی است... البته شاید من زیادی وسواس به خرج می دم ولی این را لااقل برای تفکرات تو که از فعالانی لازم می دونم.

Anonymous Anonymous said...
دوست عزیز آخر هیچ وقت کامنت نگذاشته بودی ، از کجا می فهمیدم سر می زنی؟
با این که حالیم هست مطلب مهمی در این پست نوشته ای اما چون مخ ام تمام هارد دیسک اش اشغاله هیچی ازش نمی فهمم. با این وجود برای احتیاط با نظرت موافقم.

Anonymous Anonymous said...
بسيار عالي بود. ضمنا يادم باشه مخ رويا رو فرمت كنيم!