سر خلا باسن لخت
آفتوبه
Sunday, January 28, 2007

از دیدن آدمای دِفرمه حالم به هم می خوره؛ مخصوصا اگه بخوان این جونورها رو به عنوان انسان برترِ و سرشار از معنوایت به خوردم بدن.

نشسته بودم تو ماشین رادیو باز بود. داشت یه نمایش رادیویی از اتفاقات صحرای کربلا پخش می کرد: یه سری از مردا رفتن آب بیارن همشون مُردن. زن یکیشون داشت زار می زد که زن دیگه ای اومد دلداریش بده. جواب داد "من به خاطر شوهرم اصلا ناراحت نیستم چون می دونم تو بهشته و اوضاش ردیفه... من به خاطر مظلومیت فرزند پیامبر گریه می کنم." یعنی اینکه -تخمشم نیست مردی که تا همین دیشب لااقل همخوابش و محرم نوازشاش بوده مرده- نشانه اوج حماسه است که من باید حالی به حالی شم از دیدن این همه معنویت خلوص و جونوری که غم و حسرت و دلتنگی حالیش نیست. :-&.

پ ن: فتیش در روابط انسانی!

5 Comments:
Anonymous Anonymous said...
shoma khodesh ro vase zanhaye sahraye karbala o zanhaye sahraye karbalaye in ruzha asabani nakon!
in khanume ehtemalan fek karde un huri beheshti khodeshe nahaiatan!
:D

Anonymous Anonymous said...
چه میدونم والا
تریپ زن غیور و از این حرفا....
نمی دونم واقعا...!
بیا از اون ورا!

Anonymous Anonymous said...
akh....khaste shodam az bas khoondam...yadame va3 har kodoom az postat ye nazari dashtam ...amma alan ke in safeye comment bAz shode faghat yekish yadam moonde...(oonam kAsh nemimoond...osoolan nazarate bande farghe chandani ba kossher nadaran..)aywayzzzz...in kiarostami vaghean ride....bilitesho bebin!!!!omg...taze az baghie episodaa behtar bood...omg!

Anonymous Anonymous said...
ترکیدیم واقعا از این احساسات عاشقانه
خب حتما نفسش از جای گرم در میومده البته
:D

Anonymous Anonymous said...
ضمنا مرسی از حضورتون