سر خلا باسن لخت
آفتوبه
Saturday, December 02, 2006

من فک می کنم باید قبل داغون و زمین گیر شدن مادر پدرم، یه جورایی ازشون دور شم. اگه از ایران برم که بهتر... اگه نه لا اقل شهرمون یه جا نباشه. چون من که می دونم دل نگهداری و پرستاریشونو ندارم. مخصوصا از این دو نفر که سالها تکیه گاهم بودند و عذاب کشیدن و زمین گیریشونو نمی تونم ببینم و در می رم. اگر تو یه شهر باشیم اونا از اینکه ازشون دوری هم می کنم، دوبل عذاب می کشن... اما اگه دور باشم خودش توجیه داره که مثلا سرم شلوغه و دنبال کارو زندگیمم...

پ ن: یکی از دلایل احترازم از ازدواجم همینه. اگه زمانی که پیر شدیم، زمین گیر شد و داغون من چیکار کنم؟!! من که در می رم چون نمی کشم عذابشو ببینم... اما دلشو می شکنم وای........ چه شلم شوربای کیری ای...