آخرین پست به روز من
خب خوشبختانه با استعانت از امکان انتشار برنامه ریزی شده پست ها در بلاگ اسپات(اسکجوئل کردن انتشار) و با رسیدن موعد پابلیش شدن پست های قدیمی، ایده محیا شدن فضای آزادی نوشتنم، در حیص و بیص پوشیدن جامه عمل و به رنگ حقیقت درآمدن است. اینکه حرفهایم در زمانی قابل دیدن شود که موعد خطور یه ذهنم یا نوشتنشان نیست را بسیار مناسب مزاج متن ورزی ام میبینم. نمیخواهم نوشته هایم یک تاریخچه زندگی طور تعبیر شود. ارجح برایم آن است که همه تبارزات متنی ذهنیاتم، تُخس شود در طول کلیت زندگیم و به هویت کلی "من"، آنچه که خودم فرای زمان "من" تعبیرش می کنم، ارجاع داده شده و اطلاق و الحاق گردد؛ نه برهه ای خاص از آن. نه برآمده از امیال و اتفاقات زندگی روزمره در مقطعی منتزع از کلیت آنچه که من ام. به زعم من رویکردی متناسب با همه اینهایی که مینویسم؛ گزاره هایی همیشه قابل تامل به زعم من در زندگی که شاید پدیده ها صرفا در جایگاه تداعی گرشان نقش بازی کنند؛ اما قابل تقلیل به آن پدیده ها نیستند. گزاره هایی که حقانیت نوشتنشان فرای مقطعی خاص یا رخدادی ویژه برای من اثبات شده و طبعا به ثبت قلم من خوش میآیند. همیشه آرزو داشتم چنین بستری برای متن ورزی هایم فراهم شود؛ و همانطور که گفتم طبعا فرصتی که این سایت معتبر ارائه دهنده خدمات وبلاگ نویسی ایجاد کرده را مقتنم شمرده و از شش ماه یک سال پیش شروع کردم به نوشتن هایی که زمان انتشارشان در آینده ای نامحدود پراکنده شد بود/است.
پ.ن. جاودانگی از مواهب ناخواسته رویکرد حاضر است(هرچند من از آنهایی نیستم که حرصش را بزنم). بسا نوشته ها که فراتر از چند ماه به تاریخ چندین سال بعد گذاشته ام تا پابلیش شوند که شاید حتی خودم در آن مقطع زنده نباشم. حتی امکانش هست این بعدنها به ده ها سال و صد ها سال هم بکشد. به نظر بشود بدین وسیله خود را ریز ریز کرده و بسان گرده های کاغذ پخش کرد در کوران سرکش تاریخ آینده نامعلوم. بسان پیام های رادیوی بی هدف بشر به قلب کهکشان؛ شاید که روزی بدست هوشمند بیگانه ای برسد(ببینی آن زمان اصولا گونه بشر منقرض شده یا نشده...).
پ.ن.2 علاوه بر آنچه شرحش رفت، این رویکرد برخورد با نشر نوشته، دردسر تعبیر و تفسیر دیگران و عواقبی که شامل حال آنها و به تبع آن شامل حال خودم می شود را منتفی میکند. وقتی متنی مال امروز یا مقطع حاضر زندگی من نیست و اصلا معلوم نیست یک نوشته مال شش ماه پیش است یا یک سال پیش، خواننده حتی اگر بشناسدم و در جریان زندگی روزمره ام باشد، نمیتواند آن نوشته شده را به اتفاقات در جریان زندگی مرتبط کند و به تبع آن به خودش بگیرد(حالا چه از جنبه مثبتش چه از جنبه منفی برخوردندگیش، چه از جنبه آدرس غلط دادن، یا حتی آدرس درست دادنی که نباید و نشاید).