سر خلا باسن لخت
آفتوبه
Saturday, February 03, 2007

می خواهم درباره فاعلیت و مفعولیت در سکس بحثی را باز کنم. این مبحث در مباحث فمینیستی بسیارریشه دار است که نمود ظاهری آنرا در فحشای پایین تنه ای قابل مشاهده است. اصولا در شکل ظاهری سکس نمودی داریم که نشانه فاعلیت طبیعی فاعل باشد؟ چند عامل اصلی را از لحاظ تصویرگرایانه می شود دید. اول دخول آلت مرد به آلت زن. در اینجا به مثال های مشابهی که در ناخودآگاه هست و معمولا دست آویز استدلال می شود، اشاره می کنم. مثلا تصویر وارد شدن یک خنجر به بدن را با آن مظابقد می دهند. که طبعا خنجر را انسان به طور ناخودآگاه فاعل می داند چون بی تغییر می ماند ولی خنجر خورده می میرد. اما این حالت در سکس نیست و هر دو طرف بعد سکس بی تغییر و به قول معروف سر و مر گنده باقی می مانند. ممکن است اینجا به پمپ شدن ماده از بدن مرد به زن و یا نهایتا امکان حامله شدن زن اشاره شود. من برای رد این برهان بر فاعلیت مرد مثالی از لحاظ شکلی مشابه می زنم: وقتی ما غذا می خوریم به هیچ وچه آنچه خورده شده را فاعل نمی بینیم؛ بلکه موجودی که غذا وارد بدنش شده را فاعل تعیین می کنیم . همانقدر که آلت مرد را می توان با صفت فاعلی فرو رونده انگاشت، می توان آلت زن را هم با استدلالی مشابه با صفت فاعلی بلعنده توصیف کرد. دلیل دیگری که مس توتن متصور بود، وضعیت روتین سکس است که مرد بالا و زن پایین قرار می گیرد. البته استیلهای از سکس هم هست که زن رو قرار می گیرد؛ به علاوه زیر بودن هم دلیلی بر مفعولیت نیست و مثلا شما در ورزش وقتی وزنه می زنید، معمولا زیر وزنه قرار می گیرید ولی دلیل بر این نمی شود که شما وزنه را فاعل و خود را مفعول بدانید. و در نهایت این را هم می شود به عنوان برهان برای فاعلین مرد متصور شد: حرکت مرد و سکون زن؛ که اولا لزومی ندارد چنین باشد و اگر هم باشد، دلیل نمی شود: مثلا یک دربازه بان فوتبال که توپی را مهار می کند، آیا به دلیل ثابت بودن و متحرک بودن توپ، مفعول فعل صورت پذیرفته است؟

اما از بعد زبانی: بعضی از افعال اینگونه ذاتا مشارکتی اند مانند "سکس" یا "معاشقه" مشابه "مشارکت" یا "مسابقه". مشکل بیشتر درباره افعالی است که از لحاظ ساختاری فاعل و مفعول دارند. مانند "گاییدن" یا "کردن". اما این نکته حائز توجه است که داریم افعال مشارکتی دیگری مثل "ملاقات کردن" که با وجود داشتن فاعل مشترک، از نظر نحوی دارای فاعل و مفعولند؛ در حالی که گوینده بدیهی می داند مفعولِ درساختار نحوی، در واقع فاعلی است مشترک. وقتی می گوییم"من او را ملاقات کردم" خود و شنونده می دانیم به دلیل ذات اشتراکی بودن فعل "ملاقات کردن" ، "او" هم فاعل مشترک است و اگر او بخواهد از زبان خود اتفاق حادثه را توضیح دهد،می گوید که "او من را ملاقات کرده". راه حل به نظر من نگرش درست به فعل است. در بالا توضیح دادم که ذات عمل جنسی اشتراکی است. یعنی ایرادی نمی بینم که هم زن هم مرد بگویند "من تورا گاییدم". مشابها درباره فعل "کردن". و فکر می کنم مردها این کار را می کنند و بر زنها است که زبان خود را در این زمینه عوض کنند. در نهایت نیازی به درگیری با افعال نیست وقتی نگرش را درست کنیم.

4 Comments:
Blogger delirious said...
man migam ziaad fek nakon...:-"...mokhet migooze emrooz farda...

Anonymous Anonymous said...
به نظرم تصور فاعليت مرد و مفعوليت زن از اينجا ناشي مي شود كه در يك رابطه مرد –اگر بخواهد و مايل باشد- مي تواند حتي بي رضايت زن فعل جنسي را شكل دهد (تجاوز). اما به فرض كه زني خيلي قوي تر از يك مرد هم باشد؛ تا وقتي نتوانسته باشد كه ميل مرد را نسبت به عمل جنسي برانگيزد؛ قادر به برقراري رابطه ي جنسي نيست.

Blogger don sifon said...
والا ایرج خان من تجربه اش را داشتم. وقتی دختری نخواد شما نمی تونین کار اساسی باش بکنین مگه با تهدید چاقو یا... خلاصه در روزگار جدید نقش قدرت بدنی بسیار کم شده چون هر کسی با قدرت بدنی کم هم با اسلحه در موفعیت برتر قرار می گیره چه زن چه مرد. به علاوه زنها یه اسلحه ذاتی در مقابل مردها دارن که تحریک پذیری کمتره(البته زن سنتی) که این باعث می شه زن و مرد در موفعیت مشابه اگر اراده به سکس با طرف مقابلی بکنند، زن موفق تر خواهد بود.

Anonymous Anonymous said...
good