اصل خبر: "پسری 15 ساله که در انگلستان توسط خانم معلم 32 ساله دبیرستانش به ارعاب نمره و انداختن، به مدت 6 ماه مورد تجاوز قرار می گرفت، از او شکایت کرد و به علاوه مجازات حبس خواستار غرامت سنگینی شد...."
من و یکی از دوستام این خبرو fh il خوندیم. کمی به این مساله خندیدم که" پسره زده تو کره تازه غرامتم می خواد و می گیره". اما یه دفعه من رفتم تو فکر... با خودم گفتم اگه جای پسره یه دختر بود و متجاوز مرد، بازم اینجوری بود احساسات ما؟ بازم می تونستیم با طنز باهاش برخورد کنیم؟ فک نکنم. این باز از نشانه های ناخودآگاه تبعیض است. البته باز هم کارکردش به ضرر هر دو جنس است. هیچ کس نگران پسر موردنظر نیست و دغدغه بلایی که سرش اومده رو نداره. بلایی که شاید خودش هم ندونه که بر سر روح و روانش اومده. به علاوه اینکه اگه مورد تجاوز دختر بود، به علاوه اینکه نگرانی ها و دغدغه مساله اش بین بقیه بیشتر بود، به او به عنوان کسی که چیزیو واسه همیشه از دست داده- یه بازنده بیچاره و قابل دلسوزی- نگاه می کردن. در حالی که اون دختر فقط یه سانحه دیده است. آیا کسی که فرضا تو یه سانحه دماغش شکسته یاشه هم شامل این دلسوزی اگزجره می شه؟ به نظر من این نگاه اگزجره لعنتی که خود را در دلسوزی می نماید، درواقع بسیار بسیار بیشتر از خود سانحه، باعث ضربه به ذهن اون فرد می شه.
پ ن: همه مسائل را در محیط ایران فرض کنید. یعنی فرض کنین در ایران اگر معلم به شاگردش تجاوز کنه.
پ ن2: منظورم از دلسوزی اگزجره مطمئنا ناراحت نشدن از غم یه انسان دیگه نیست اما باید این چیزی کاملا مشخص و مسلم باشه: که اون انسان اگرچه سانحا دیدست، چیز غیر قابل برگشتیو از دست نداده و قرار نیست از هیچ حق انسانی ای که ما داریم، محروم شه که با دید از بالا و دیدن پایین بودنش دلسوزی کنیم. و نهایتا این غم طبیعی از ناراحتی انسان دیگه اگر فشار و نگاه سنگین جامعه حذف شه (که طبعا فرد سانحه دیده کمتر آزار می بینه) طبعا این غم انسانی(مخصوصا اسمشو همدردی نگذاشتم) هم بسیار کمتر می شه.
yani in ghadr barat moheme ke ye dokhtar ruhesh asib nabine va age in etefagh biofte baram moheme!
ya in ke hameye in ha harfe!?