سر خلا باسن لخت
آفتوبه
Monday, August 30, 2010
بنده ی خِداااا: آخر الزمون شده به ابلفضل! خودم با گوشای خودم از رادیول شنیدم که شاه عربستان پرده ی کعبه رو زد... خِداااا... به بکارت خونه ات هم رحم نمی کنن این خوارج...
خِداااا: بنده ی عزیز من تا جای که یادمه از اول حلقوی بودم. این دار و دسته ی ممد شارلاتان و آبا اجداد خنگش الکی الکی برام پرده دوختن و مارو گذاشتن تو کف سکس
Tuesday, August 24, 2010
همخوان با ایده ی پسندیده ی این شرکت معظم لبنی و در امتداد مهرورزی مسبوق به سابقه، از امروز بجای واژه ی زشت و سخیف "کیر"(اصولا این واژه ی بی ناموسانه چنان با فرهنگ فاخر و چند ده هزار ساله ی ما نامانوسه که معلوم نیست از کجا تو ادبیات ما سر در آورده!) و مشتقات آن از "کیب" و مشتقات متناظرش(مثل کله کیبی، کیبم تو کونت، به کیبم و...) استفاده می کنیم.
دست در دست هم دهیم به مهر
میهن خویش را کنیم آباد
Monday, August 23, 2010
حتما شنیدین که توصیه محمد به جفتکش هاش این بود که مچ پارو ببینن که هرچه مچ پرگوشت تر فرج هم پرگوشت تر(طبعا پرگوشتی فرج در آن دوره زمونه مطلوبیت بالایی داشته). اما اگه من پیامبری در کانتکست مدرن امروز بودم، توصیه ام برای جفت کشی اصحاب این بود: روی کف پای برهنه رو موقع راه رفتن ببینین؛ موقعی که وزن روی نوک پنجه می آد ناخن توی گوشت انگشت فرو رفته و گوشت و پوست بطور دورانی از دور ناخن بیرون می زنه، و وقتی وزن رو پاشنه می افته همه چی به حال اولش بر می گرده. این پروسه رو می تونی در تناظر با بیرون زدن گوشت فرج هنگام فرو رفتنه شومبول مبارک ببینی. خلاصه هرچی این تحول تناوبیِ شِیپ اروتیک تر باشه، اون فرد گزینه ی مناسب تریست
پ ن: جفتکش: برای اوباشی که دور محمد بودن و هر از چندگاهی حسب الامر یا حسب الخایه مالی واسه اش ماده ای خوش رکاب محیا می کردن، این اصطلاح مناسب ترینی بود که به ذهنم رسید
پ ن2: پدیده ناخن های پدیکور شده به دلیل واضح کردن مرز ناخن و گوشت می تونه در تشخیص بسیار کمک کنه . والله اعلم العالمین
پ ن3: درباره انگشتان دست هم می تونی این پدیده رو هنگام گرفتن یه شی(مثلا لیوان) رصد کنی. هرچند دیگه روی تناظر تناوبی بودن ماجرا با ریسپانس بافت کس در دخول خروج ها جماعی، نمی تونی حساب کنی. البته شباهت عینی حالت دست و تغییرات ناخن در تقابل با گوشت دورش و شی مربوطه، به زمانی که دول مبارک رو تو دست می گیره می تونه ابعاد دیگه ای از سکسوالیته طرف رو به دست بده
Friday, August 20, 2010
جای پشت ساق های پا ها روی شانه هایش گود افتاده
Sunday, August 15, 2010
نمی دونم این چه حکایتیه: اون ثانیه اول که دست طرف قصد رفتن به زیر شرتت می کنه رو فاکتور بگیری، مالش آلت رجولیت از روی شُرت بسی بیشتر از زیر شُرت به آدم خظّ لمسی می ده.
پ ن: البته امثال خانم مینوگ طبعا از این قاعده مستثنا اند!!
Wednesday, August 11, 2010
ووِی یعنی انقد معامله ی طرف طویل بوده؟ یاد جکه افتادم که طرف هروقت چایی شیرین می خورد، کور می شد...