چیستی عکس
یک عکس خوب
اشاره به این نکته حائز اهمیت است که فراتر از "عکس" دانستن یک عکس یا به عبارت دیگر دارا بودن کیفیت "عکس برای عکس"(بر اساس شرح تئوریکی که بدان پیشتر پرداختم/در آینده خواهم پرداخت)، معیارهای دیگری دخیل میشوند. برای روشن تر شدن موضوع بد نیست در معیت هم تناظری با نقاشی برقرار کنیم: پس از اینکه اینکه یک نقاشی را نقاشی دانستیم، تازه برخورد انتقادی با اثر معنی پیدا میکند. از مزخرفتترین نقاشیهای باسمهای تا چرندیات بصریِ بعضا به نمایش در آمده در گالریها، همه در نهایت نقاشی اند(یا حتی نقاشیهای کودکانه). در این مقطع تحلیلی، بعد از به رسمیت شناختهشدن اثری بهعنوان نقاشی، تازه مرحله درجهبندی کیفی آن آغاز میشود. طیفی وسیع از خزعبل محض تا لبخند ژوکوند. از درپیتیهای مطلق تا شاهکارهای تکاندهنده. که البته شکی در این نیست که همهشان بهرحال نقاشی اند.
برخورد با عکس هم میبایست در همین مایهها باشد؛ حتی بر اساس تعاریف بهسختی ممیزانهی منْ در زمینه عکس بودن تصویر حاصله از تعامل عکاس و دوربین(یا ابزارهای ثبتکننده بصری مشابه) که پیشپیش بسیاری کارها را از دایره عکاسی خارج میکند؛ بدیهی است باز هم در مورد باقیماندهی کثیر موارد که هنوز "عکس" محسوب میشوند، مشابها(با نقاشی) چنان طیف گستردهی کیفیای را میتوان و میبایست سراغ کرد. عکس صرف اینکه به تعاریف مشروحه حائز تعبیر "عکس" بودن شد، لزوما اثر خوبی نیست. چه بسا یک عکس که با وجود عکس بودن کیفیت هنری بسیار نازلتری از عکس دیگری داشته باشد؛ یا حتی میشود یک اثر هنرمندانه "غیرعکس"(اما ثبت شده توسط دوربین)، از نظر هنری بسی برجستهتر از یک "عکس" باشد. منظور اینکه مبحث کیفیت بصری/هنری یک "عکس"، صِرف "عکس" بودن/خواندهشدناش تضمین شده نیست. البته در مورد شخص من و با توجه به اینکه در دوربینبهدستیام به این تپ برخورد ذهنی/ترمینولوژیکیْ دغدغهمندانه متعهدم، شاید این "عکس" بودن یک کار، یکی از ارزشهایش باشد؛ اما نه طبعا همهاش؛ و نه طبعا تضمینکنندهی "خوبی" حاصل کار.
به هر روی طبعا آن عکسهایی که بر اساس دغدغهی بصری عکاسانه ام میپسندم و "عکس خوب" میخوانم، فرای اینکه اول باید برادریشان در زمینه "عکس" بودن را ثابت کنند، در مرحله اُولی باید کیفیات دیگری هم داشته باشند که بشود "خوب" هم تعبیرشان کنم. در زمینه تبیین این کیفیات، فیالحال بیش از آن حدی که پیشنیاز پای گذاشتن به عرصهی تحلیل و متنورزی است، خود را خام و مبتدی میببینم: چیزی در چنته ندارم جز شهود و بعضا بطور موردی توضیح دادن. مشتاق ام در آینده با انباشت تجارب، مطالعات مرتبط و شاگردیکردنها، قلمم جسارت ورود به این حوزه پیچیده را پیدا کند. آمین.