سر خلا باسن لخت
آفتوبه
Wednesday, April 28, 2010
بخشی از مکالمات دو پارتنر:
-من نمی دونم چرا هروقت تو خونه با تو تنها می شم شکمم می افته به سر و صدا کردن
- خب یحتمل مثل بقیه اوقات با خیال راحت بادی که تو شکمت می پیچه رو نمی گوزی بیرون
Monday, April 26, 2010
بسم الله رحمان رحیم
سر خلا باسن لخت...
آفتوبه!
بسم الله... سر خلا باسن لخت؟!... خُب بسم الله
یا علی
علی یارت؛ آفتوبه؟
باسن لخت+آفتوبه؟! بسم الله!
جُن جَن جِن!
چی؟ جِن؟!=آفتوبه؟!
وا مصیبتا؛ سر خلا... نه نه بسم الله!



Saturday, April 24, 2010
ورژن1:
-"بی درکجا"؟!
-مگه با در کجای دنیا رو گرفتیم که بی در جایی رفتن تخممون باشه؟
ورژن2:
-"بی درکجا"؟!
-آخه لامصب حتما یکی باید بذاره درمون تا رفتنمون توجیه پیدا کنه؟
Thursday, April 22, 2010
برای من که اینطوریه که در اکثریت قریب به اتفاق موارد بوی دهن طرفم اولش تو ذوقم می زنه؛ اما خیلی زود انگار که بوی دهانش می ره می شینه تو دهنم و رسما حس می کنم دهنش دیگه بی بو شده... البته شایدم این پدیده از تاثیرات درمانی سکس خوب(از عوارض خودتحویلگیری مضاعف!) باشه :p
Saturday, April 10, 2010
و باز هم دهانِ واژنم برای خوردن آلتت آب افتاد
Tuesday, April 06, 2010
مطمئتنا یه روزی چین های پیشونی اش به اندازه ی یه اثر هنری تاثیر گذار تکونم می ده. چین هایی که تو این سن و سال زمانی که داره ارگاسم می شه موقتا بین دو ابروش می افته؛ اما بعدها که سنی ازش گذشت یه حکاکی ثابت خواهد شد روی صورتش که فکر کردن به امضای پای اثر می تونه خُلت کنه
Sunday, April 04, 2010
بر حافظه واژنم شِیپ آلتت عمیق نقش بسته